کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اگر اینست اکنون قدر رفعت آشنایش را
    ز چرخ آید به شاگردی مسیحا پاسبانش را!
    به روی صفحه هر دم از نی کلکم شکر ریزد
    به هنگام رقم گر در قلم آرم زبانش را!
    به مضمون میانش گر کمر بندم ز مو لیکن
    خلل از سایه مو می رسد موی میانش را!
    نخندد غنچه در گلشن ز حسرت خون دل گردد
    اگر در باغ ناگه بشنود وصف دهانش را!
    بود درس خط او بی اشارات لبش مشکل
    که باشد ترجمان دیگری مر ترجمانش را!
    جهانی بسمل داغ خدنگ او بود لیکن
    نشانی جز دل من کی بود تیر کمانش را؟!
    نباشد هیچ ممکن بوالهوس را ذره ای مهرش
    که می باشد اثر از سایه عنقا نشانش را!
    مکن جز آه بلبل شعله شمع دلیل خود
    که غیر از ناله کی گیرد درین راه کس عنانش را؟!
    شود در باغ آخر طوق قمری پایبند غم
    گر آزادی همین باشد قد سرو روانش را!
    خوشا طغرل ازین یک مصرع بیدل که می گوید
    که یا رب مهربان گردان دل نامهربانش را!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha