کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا ای دل که نیرنگ و فسونت پر به کار آید
    ز چشمش ساغر اندیشه را رنگ خمار آید
    ز دور پیچ و تاب آتش دل اشک گلگونم
    به یاد پای بوسش همچو طفل نیسوار آید
    نمی بخشم به غم های فراقش روز شادی را
    که ناگه یک شبی یاد وصالش در کنار آید
    ز جوش سبزه لعلت شد آه بیدلان افزون
    که بلبل در چمن هنگام فصل نوبهار آید
    دهانش را که اصلا نیست امکان وجود او
    اگر وهمت چو عنقا بر سر شاخ چنار آید
    صفای عارض و گلگونی رخسار او با هم
    چو رنگ سرخی برفی که از آب انار آید
    برات سرنوشت ماست از اعجاز یاقوتی
    که همچون جامه خونین شهیدت را به کار آید
    شب یلدای هجرت را اگر چه نیست پایانی
    بدان امید خرسندم که در روز شمار آید
    رسد بوی وصالت در دماغم ز اضطراب دل
    کجا امشب مرا خوابی به چشم انتظار آید؟!
    چه خوش گفتست طغرل حضرت بحر سخن بیدل
    تو گر آئی طرب آید بهشت آید بهار آید!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha