کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا شد از کتم عدم در ملک هستی بود شمع
    دایه شد پروانه گویا در شب مولود شمع
    بس که شب تا روز دارد گریه بر حال جهان
    جز صدای اشک حسرت کی بود در رود شمع؟!
    گر چه باشد جنس او را گرمی بازار شب
    غیر جان کندن ازین سودا نباشد سود شمع
    کردن اهل کرم اندر بلندی شد مثل
    یک جهان پروانه می باشد مطیع جود شمع
    باشدش از جوش سودا طالع او مشتری
    رشک می آید مرا از طالع مسعود شمع
    در قیام ایستاده با یک پای از شب تا سحر
    کس نمی داند چه باشد عاقبت مقصود شمع؟!
    در وفا سر داد هر کس زندگی از سر گرفت
    این مثل روشن بود از جسم غمفرسود شمع
    گر نباشد شمع کی پروانه باشد در جهان؟!
    بود این پروانه ها نبود مگر از بود شمع؟!
    طغرل از جوش غم سودای او معلوم شد
    کش بود از روغن پروانه گویا دود شمع!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha