کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا نگه از چشم حیران کرده ایم
    خانه آئینه ویران کرده ایم
    عالمی ما را مسخر شد مگر
    یاد انگشت سلیمان کرده ایم؟!
    خویش را در محفل بزم ادب
    بهر عید وصل قربان کرده ایم
    لذت دردش گر اینست ای طبیب
    بگذر از ما ترک درمان کرده ایم!
    با وفای یار همچون زلف او
    در شکست عهد پیمان کرده ایم
    اشک نومیدی ز چشم انتظار
    بر در امید دربان کرده ایم
    جان به یک نیم نگاهش باختیم
    مشکل خود سخت آسان کرده ایم
    چون سراب اندر بیابان جنون
    از سرشک خویش طوفان کرده ایم
    ما غلط پیش لبش از ناقصی
    قصه لعل بدخشان کرده ایم
    شد فغان شانه خشک از تاب غم
    روغن از شمع شبستان کرده ایم
    ما و مجنون خوانده در فن جنون
    زان سبب ترک دبستان کرده ایم
    گر چه در هجریم از یاد رخش
    دم به دم سیر گلستان کرده ایم
    همچو گل امروز از باغ سخن
    معنی بسیار سامان کرده ایم
    حبذا طغرل که بیدل گفته است
    یار می آید چراغان کرده ایم!

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha