کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یار ما را پیرهن از برگ گل باشد لطیف
    از حریر پرتو مه بر رخش دارد نظیف
    غنچه اش هر دم برد از آتش یاقوت آب
    کی شود لعل بدخشان با لب لعلش حریف!
    این چه نیرنگ است در بازار امکان از غمش
    هیچ کس خالی نباشد از وضیع و از شریف؟!
    آنقدر نخل مرادم بار هجران داد بر
    برگ عمرم شد خزان چون برگ گل اندر حریف
    گشتم از بار تعلق سروآسا ملتوی
    تا که دیدم با قدش گیسوی لبلابش لفیف
    بس که کردم در غمش فریاد از شب تا سحر
    پیکرم چون بال زیر بار محنت شد ضعیف!
    طغرل از بس کرده ام من وصف سر تا پای او
    مصرع برجسته ام با قامت او شد ردیف

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha