طغرل احراری
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۲: یار ما را پیرهن از برگ گل باشد لطیف
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار ما را پیرهن از برگ گل باشد لطیف از حریر پرتو مه بر رخش دارد نظیف غنچه اش هر دم برد از آتش یاقوت آب کی شود لعل بدخشان با لب لعلش حریف! این چه نیرنگ است در بازار امکان از غمش هیچ کس خالی نباشد از وضیع و از شریف؟! آنقدر نخل مرادم بار هجران داد بر برگ عمرم شد خزان چون برگ گل اندر حریف گشتم از بار تعلق سروآسا ملتوی تا که دیدم با قدش گیسوی لبلابش لفیف بس که کردم در غمش فریاد از شب تا سحر پیکرم چون بال زیر بار محنت شد ضعیف! طغرل از بس کرده ام من وصف سر تا پای او مصرع برجسته ام با قامت او شد ردیف طغرل احراری