گر چه در میخانه بر لب خنده ها دارد قدح
چشم عبرت سوی این بزم فنا دارد قدح
در جهان صد شور از یک جام تقسیم ازل
هیچ می دانی که اندر دل چها دارد قدح؟!
در سلوک عشق اندر عشر تا باد جهان
کی به جز پیر صراحی مقتدا دارد قدح؟!
بس که سر تا پای دنیا دامگاه آفت است
بر شکست رنگ عشرت مومیا دارد قدح
چون خمار باده هر دم درگه افتادگی
از خیال قامت مینا عصا دارد قدح
دم به دم دست دعا بگشاده در بزم ادب
یک تواضع از صراحی التجا دارد قدح
پیش مینای طرب با ساز قل قل هر نفس
از زبان باده عرض مدعا دارد قدح
روز و شب طغرل مثال چنگ با قد نگون
از برای دختر رز ناله ها دارد قدح