کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عارض چون ماهش از برقع نمایان می کند
    عالمی را شمع رخسارش چراغان می کند
    از خیال غنچه اش دارم به دل جمعیتی
    خاطرم را یاد آن گیسو پریشان می کند
    دوش با یاد رخش از دیده باریدم گهر
    موج اشکم در جهان امروز طوفان می کند
    دل به کوی یار می باشد ولی هر دم چو مور
    آن تفاخرها که در دست سلیمان می کند!
    ای پریرو نقش نیرنگ کدامین صورتی؟!
    چشم صد آئینه را عکس تو حیران می کند!
    گر همین باشد گداز شعله شمع وفا
    خانه زنبور را پروانه ویران می کند
    با مریض عشق دارو نیست در دکان دهر
    مشکل مجنون ما را لیلی آسان می کند
    حیرتی دارم که طغرل بلبل از شب تا سحر
    در حضور شاهد گل سخت افغان می کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha