به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

همام تبریزی

همام تبریزیغزل هاشمارهٔ ۶: روی ترکم بین مکن نسبت به خوبی ماه را

1080عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

روی ترکم بین مکن نسبت به خوبی ماه را
ترک من در خیل دارد همچو مه پنجاه را
دامن خرگه براندازد به شب‌ها تا مگر
گم‌رهی در منزل او باز یابد راه را
رهنمایان فلک با شب‌روان ره گم کنند
ترک من گر برنگیرد دامن خرگاه را
گر شبی در زلف مشکین، روی را پنهان کند
رهبری را برفروزم شعله‌های آه را
یوسف مصری اگر حسنی بدین سان داشتی
عکس رویش پر مه و خورشید کردی چاه را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵: داشتم روزی نگاری یاد می آید مرا 2شمارهٔ ۶: روی ترکم بین مکن نسبت به خوبی ماه ر ...3شمارهٔ ۷: مکن ای دوست ملامت من سودایی را 4شمارهٔ ۸: بشنو حدیث یار ما از ما نه از اغیار ...5شمارهٔ ۹: چشم مستش دوش میدیدم به خواب 6شمارهٔ ۱۰: منتظر باشند شب ها عاشقان ناکرده خو ...7شمارهٔ ۱۱: چون لبت از مصر کی خیزد نبات 8شمارهٔ ۱۲: بدیدم چشم مستت رفتم از دست 9شمارهٔ ۱۳: ترکم زمی مغانه سرمست 10شمارهٔ ۱۴: سری دارم ز سودای تو سر مست 11شمارهٔ ۱۵: نه باغ بود و نه انگور و هی نه باده ...12شمارهٔ ۱۶: بوی خوشت همره باد صباست 13شمارهٔ ۱۷: در پی آن میدوید دل که نگاری کجاست 14شمارهٔ ۱۸: کرد طلوع آفتاب خیز برون بر چراغ 15شمارهٔ ۱۹: حسنت چو اشتیاق دلم بی نهایت است 16شمارهٔ ۲۰: حسنی که هست روی تورا بی نهایت است 17شمارهٔ ۲۱: خانه امروز بهشت است که رضوان اینجا ...18شمارهٔ ۲۲: این زاب وخاک نیست که جانی مصور است 19شمارهٔ ۲۳: اینک آن روی مبارکه سزای نظر است 20شمارهٔ ۲۴: بجز از صورت آراسته چیزی دگر است 21شمارهٔ ۲۵: حسن تو را ممالک دل ها مسخر است 22شمارهٔ ۲۶: رویت به هر انجمن دریغ است 23شمارهٔ ۲۷: بار دل بر تن نهادن کار ارباب دل اس ...24شمارهٔ ۲۸: مشتاب ساربان که مرا پای در گل است 25شمارهٔ ۲۹: یار ما محمل نشین و ساربان مستعجل ا ...26شمارهٔ ۳۰: تو سلطانی و خورشیدت غلام است 27شمارهٔ ۳۱: به شب ماهی میان کاروان است 28شمارهٔ ۳۲: در شهر بگویید چه فریاد و فغان است 29شمارهٔ ۳۳: وداع چون تو نگاری نه کار آسان است 30شمارهٔ ۳۴: باری که رخش قبله صاحب نظران است 31شمارهٔ ۳۵: چشم مستانه تو آفت هشیاران است 32شمارهٔ ۳۶: شب دراز که مانند زلف یار من است 33شمارهٔ ۳۷: مرا دماغ ز بویت هنوز مشکین است 34شمارهٔ ۳۸: دوستی دامنت آسان نتوان داد ز دست 35شمارهٔ ۳۹: بیا بیا که ز هجر آمدم به جان ای دو ...36شمارهٔ ۴۰: مرا تویی ز جهان آرزوی جان ای دوست 37شمارهٔ ۴۱: تورا چیزی ورای حسن و آن هست 38شمارهٔ ۴۲: ز جانان مهر و از ماجانفشانی ست 39شمارهٔ ۴۳: از سوز دل مات همانا خبری نیست 40شمارهٔ ۴۴: فتنه از بالای تو بالا گرفت 41شمارهٔ ۴۵: خرامان می رود آن سرو قامت 42شمارهٔ ۴۶: فراق آن قد و قامت قیامت است قیامت 43شمارهٔ ۴۷: بی آفتاب رویت روزم بود چو مویت 44شمارهٔ ۴۸: چون کرد دیگر آن بت چابک سوار کوچ 45شمارهٔ ۴۹: از وقت صبح هست دلم را صفای صبح 46شمارهٔ ۵۰: یاد باد آن راحت جان یاد باد 47شمارهٔ ۵۱: دلم شکست بدان زلف های پر شکنش 48شمارهٔ ۵۲: هر گاو سر تو دارد پروای سر ندارد 49شمارهٔ ۵۳: مگر سنگین دل است و جان ندارد 50شمارهٔ ۵۴: سلطان جان ز عالم علوی نگاه کرد 51شمارهٔ ۵۵: روی زیبا چون تماشا را به گلزار آور ...52شمارهٔ ۵۶: جان را به جای جانی جای توکس نگیرد 53شمارهٔ ۵۷: رندی و بر نا پیشه یی میر مغان را م ...54شمارهٔ ۵۸: دردمندان را ز بوی دوست درمان می رس ...55شمارهٔ ۵۹: جان را به جای زلفت جای دگر نباشد 56شمارهٔ ۶۰: چو رخسارت گل رنگین نباشد 57شمارهٔ ۶۱: اگر بختم دهد باری که یارم همنشین ب ...58شمارهٔ ۶۲: دوست آن دارد و آن است که جان می بخ ...59شمارهٔ ۶۳: نی بی نوا ز شکر به نوا شکرفشان شد 60شمارهٔ ۶۴: نباتت بر لب شکر برآمد 61شمارهٔ ۶۵: برو ای زاهد مغرور و مده ما را پند 62شمارهٔ ۶۶: میان ما و شما بود پیش از آن پیوند 63شمارهٔ ۶۷: سر تا قدم به آب حیاتت سرشته اند 64شمارهٔ ۶۸: ماهرویان زلف مشکین را پریشان کرده ...65شمارهٔ ۶۹: عاقلان از غافلان اسرار خود پوشیده ...66شمارهٔ ۷۰: گرچه سیاحان جهان گردیده اند 67شمارهٔ ۷۱: زاهدان با شاهدان همخانه اند 68شمارهٔ ۷۲: نظرها محرم رویت نبودند 69شمارهٔ ۷۳: بنامیزد چنانت آفریدند 70شمارهٔ ۷۴: این مقبلان که باخبر از روز محشر ند 71شمارهٔ ۷۵: به کوی دوست که وهم و خیال ره نبرند 72شمارهٔ ۷۶: قومی که ره به منزل خوبان همی برند 73شمارهٔ ۷۷: می روی وز پی تو پیران و جوان می نگ ...74شمارهٔ ۷۸: زلف ترک من صبا هردم مشوش می کند 75شمارهٔ ۷۹: آنچه باید همه داری و نداری مانند 76شمارهٔ ۸۰: اهل دل در هوس عشق تو سرگردانند 77شمارهٔ ۸۱: ز کوی دوست مرا ناگزیر خواهد بود 78شمارهٔ ۸۲: هر که او عاشق جمال بود 79شمارهٔ ۸۳: چشم بد دور که زیباتر ازین نتوان بو ...80شمارهٔ ۸۴: آن را که حسن و شکل و شمایل چنین بو ...81شمارهٔ ۸۵: هوس عمر عزیزم ز برای تو بود 82شمارهٔ ۸۶: زینہار ای دل گرت با عشق پیوندی بود 83شمارهٔ ۸۷: بر سر کوی تو سرها می رود 84شمارهٔ ۸۸: جان ها در آتشند که جانان همی رود 85شمارهٔ ۸۹: عشق از صورت او آینه جان بنمود 86شمارهٔ ۹۰: بوسه یی را گر به جان شاید خرید 87شمارهٔ ۹۱: اگر نگار من از رخ نقاب بگشاید 88شمارهٔ ۹۲: بهشت روی تو را پاک دیده یی باید 89شمارهٔ ۹۳: بیا دمی بنشین تا دلم بیاساید 90شمارهٔ ۹۴: دلم ز عهدۀ عشقت برون نمی آید 91شمارهٔ ۹۵: رویت به ازان آمد انصاف که می باید 92شمارهٔ ۹۶: چو چشم مست بدان زلف تابدار آید 93شمارهٔ ۹۷: سال ها باید که چون تو ماهی از دورا ...94شمارهٔ ۹۸: آن نه نقشی ست که در خاطر نقاش آید 95شمارهٔ ۹۹: مرا چو نام لبت بر سر زبان آید 96شمارهٔ ۱۰۰: دوستان از دوستان یاد آورید 97شمارهٔ ۱۰۱: دل به کنج عافیت چون پای در دامان ...98شمارهٔ ۱۰۲: نفس کافر کیش را عشق تو در ایمان ک ...99شمارهٔ ۱۰۳: ای سراندازان سراندازی کنید 100شمارهٔ ۱۰۴: چون قامت تو سروی در بوستان نروید 101شمارهٔ ۱۰۵: اینک نسیمی میدهد کز دوست می آردخب ...102شمارهٔ ۱۰۶: دمی وصال تو از هر چه در جهان خوشت ...103شمارهٔ ۱۰۷: دوش از لبت ربوده ام ای مهربان شکر 104شمارهٔ ۱۰۸: لبت راست آب حیاتی دگر 105شمارهٔ ۱۰۹: آفتابی و ز مهرت همه دل ها محرور 106شمارهٔ ۱۱۰: از آن شکل و شمایل چشم بد دور 107شمارهٔ ۱۱۱: غرض ز دیدن شام و دیار مصر و حجاز 108شمارهٔ ۱۱۲: رفتیم ما و عشق تو اندر میان هنوز 109شمارهٔ ۱۱۳: چه می خورده است چشم نیم خوابش 110شمارهٔ ۱۱۴: زهی شمایل موزون و قد دلبندش 111شمارهٔ ۱۱۵: نبود خلاص ما را ز دو چشم شوخ شنگش 112شمارهٔ ۱۱۶: این نه دردیست که بی دوست بود درما ...113شمارهٔ ۱۱۷: برو با ماصلاح و زهد مفروش 114شمارهٔ ۱۱۸: اشتیاقی به مرادی نفروشد درویش 115شمارهٔ ۱۱۹: پرده خویش تویی پرده برانداز ز پیش 116شمارهٔ ۱۲۰: عاشق کسی بود که کشد بار بار خویش 117شمارهٔ ۱۲۱: دوش با من لطفکی آغاز کرد آن دلبرک 118شمارهٔ ۱۲۲: که می گوید که هست این صورت از گل 119شمارهٔ ۱۲۳: وداع بار و دیارم چو بگذرد به خیال 120شمارهٔ ۱۲۴: ما می رویم داده تو را یادگار دل 121شمارهٔ ۱۲۵: ای سر زلف خوشت سلسله جنبان دل 122شمارهٔ ۱۲۶: زهی مقبل که شد پیش تو مقبول 123شمارهٔ ۱۲۷: چو ترک من بگشاید برابروان کاکول 124شمارهٔ ۱۲۸: آرزومندم ولیکن کو قدم 125شمارهٔ ۱۲۹: ماه ز مشرق طلوع کرد چو رویت تمام 126شمارهٔ ۱۳۰: من به اومید تو از راه دراز آمده ا ...127شمارهٔ ۱۳۱: چشم خودرا دوست میدارم که رویش دید ...128شمارهٔ ۱۳۲: من از دنیا و مافیها دل اندر نیکوا ...129شمارهٔ ۱۳۳: هزاران نقش گوناگون ببستم 130شمارهٔ ۱۳۴: نرسیده ست به گوش تو مگر فریادم 131شمارهٔ ۱۳۵: پیش یاران امشبی ناخوانده مهمان آم ...132شمارهٔ ۱۳۶: چون سر زلف تو برعارض زیبا دیدم 133شمارهٔ ۱۳۷: این منم در صحبت جانان که جان می پ ...134شمارهٔ ۱۳۸: سعادتی که زناگه در آمدی ز درم 135شمارهٔ ۱۳۹: کجا روم که کمند تو می کشد بازم 136شمارهٔ ۱۴۰: تا نفس هست به روی تو برآید نفسم 137شمارهٔ ۱۴۱: در ان نفس که بمیرم در آرزوی تو با ...138شمارهٔ ۱۴۲: ساقیا بر سر جان بار گران است تنم 139شمارهٔ ۱۴۳: عنبرین است به ذکر تو نفسها که زنم 140شمارهٔ ۱۴۴: تاکی آخر ز غمت ناله شبگیر کنم 141شمارهٔ ۱۴۵: مرا چو سرو نو باید به بوستان چه ک ...142شمارهٔ ۱۴۶: عالمی را به جمالت نگران می بینم 143شمارهٔ ۱۴۷: در رخت می نگرم صورت جان می بینم 144شمارهٔ ۱۴۸: بلبلان را همه شب خواب نیاید زان ب ...145شمارهٔ ۱۴۹: نوبهار و بوی زلف یار و انفاس نسیم 146شمارهٔ ۱۵۰: ما به بوی زلف یار مهربان آسوده ای ...147شمارهٔ ۱۵۱: ما گرچه ز خدمتت جداییم 148شمارهٔ ۱۵۲: ای پیش نقش روی تو صاحب دلان بی خو ...149شمارهٔ ۱۵۳: به معنی چون شود صورت مزین 150شمارهٔ ۱۵۴: پور تازه شود حبات ما چون بگشاید ا ...151شمارهٔ ۱۵۵: تا سرم خالی نگردد از خیال ما و من 152شمارهٔ ۱۵۶: غنچۂ خندان فدا بادت چو بگشایی دهن 153شمارهٔ ۱۵۷: نباید در قلم یارا حدیث آرزومندان 154شمارهٔ ۱۵۸: خیالی بود و خوابی وصل یاران 155شمارهٔ ۱۵۹: شیوه مردان نباشد عشق پنهان باختن 156شمارهٔ ۱۶۰: چیست دولت صحبت صاحبدلان دریافتن 157شمارهٔ ۱۶۱: عاشقی چیست به جان بندۂ جانان بودن 158شمارهٔ ۱۶۲: ای آرزوی چشمم رویت به خواب دیدن 159شمارهٔ ۱۶۳: در باغ چو بالایت سروی نتوان دیدن 160شمارهٔ ۱۶۴: ملامت می کند دشمن مرا در عشق ورزی ...161شمارهٔ ۱۶۵: عجب باشد تن از جان آفریدن 162شمارهٔ ۱۶۶: تا عقل کل حیران شود برقع زرخیک سو ...163شمارهٔ ۱۶۷: ترک مه پیکر من تا که برفت از بر م ...164شمارهٔ ۱۶۸: ای سواد زلف تو سودای من 165شمارهٔ ۱۶۹: بر کف ماه نیکوان جام چو آفتاب بین 166شمارهٔ ۱۷۰: دارم امید وصل تمنتای من ببین 167شمارهٔ ۱۷۱: حدیث زلف و خال و چشم و ابرو 168شمارهٔ ۱۷۲: کشم نقد جان را به بازار او 169شمارهٔ ۱۷۳: چون منی را کی رسد روی جهان آرای ت ...170شمارهٔ ۱۷۴: پاک چشمانند مرد روی تو 171شمارهٔ ۱۷۵: ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار بگو 172شمارهٔ ۱۷۶: می آمد و خلق شهر در پی 173شمارهٔ ۱۷۷: اگر نه روی تو باشد کجا برم دنیی 174شمارهٔ ۱۷۸: بدین ملاحت و حسن و لطافت و معنی 175شمارهٔ ۱۷۹: ماه رویا دوش عزم جام و ساغر کرده ...176شمارهٔ ۱۸۰: باز ای مطرب حدیثی در میان انداختی 177شمارهٔ ۱۸۱: چو بالای تو گر سر وی میان بوستانس ...178شمارهٔ ۱۸۲: گر دلم را اشتیاق روی یاران نیستی 179شمارهٔ ۱۸۳: چون بگذرد به شهر چنین سرو قامتی 180شمارهٔ ۱۸۴: گفت از برای چیدن گل در چمن شدی 181شمارهٔ ۱۸۵: بر دل از زلف چو زنجیر تو دارم بند ...182شمارهٔ ۱۸۶: توبه کردم که نخوانم دگرت ماه و پر ...183شمارهٔ ۱۸۷: شب دوشینه خیالت به عیادت سحری 184شمارهٔ ۱۸۸: ای باد نو بهاری بوی بهشت داری 185شمارهٔ ۱۸۹: ای نسیم سحری هیچ سر آن داری 186شمارهٔ ۱۹۰: ترسا بچه یی ناگه بر کف می گلناری 187شمارهٔ ۱۹۱: خجسته زمانی و خوش روزگاری 188شمارهٔ ۱۹۲: معذورم اگر ورزم سودای چنین یاری 189شمارهٔ ۱۹۳: دیگر نخوانم جان تورا زیرا که از ج ...190شمارهٔ ۱۹۴: بازیچه نیست آخر آیین عشق بازی 191شمارهٔ ۱۹۵: به خوبی ست هر دل نوازی ایازی 192شمارهٔ ۱۹۶: به یک کرشمه توانی که کار ما سازی 193شمارهٔ ۱۹۷: کیست کاین فتنه نشاند که تو می آغا ...194شمارهٔ ۱۹۸: در آرزوی تو گشتم به هر دیار بسی 195شمارهٔ ۱۹۹: نه چنان مست و خرابم ز دو چشم ساقی 196شمارهٔ ۲۰۰: بگذشت بره نظارگان نگذاشت در قالب ...197شمارهٔ ۲۰۱: اکنون که نیست ما را با دوستان وصا ...198شمارهٔ ۲۰۲: ای خواب که می بینمت از بهر خیالی 199شمارهٔ ۲۰۳: مباد دل ز هوای تو یک زمان خالی 200شمارهٔ ۲۰۴: کو جوانی تا فدای عشق خوبان کردمی 201شمارهٔ ۲۰۵: لا از تشنگی بمردم ای آب زندگانی 202شمارهٔ ۲۰۶: الا ای ماه کنعانی برآ از چاه ظلما ...203شمارهٔ ۲۰۷: ای نور دیده و دل از دیدهها نهانی 204شمارهٔ ۲۰۸: بشنو زنی سماعی به زبان بی زبانی 205شمارهٔ ۲۰۹: به جای هر سر مویی گرم بود جانی 206شمارهٔ ۲۱۰: از بهر تو باید مرا زندگانی 207شمارهٔ ۲۱۱: در غیر تم که با خود همراز و همنشی ...208شمارهٔ ۲۱۲: پیک مبارک است نسیم سحر گہی 209شمارهٔ ۲۱۳: ای آفتاب خوبان وی آیت الهی 210شمارهٔ ۲۱۴: می کند بوی تو با باد صبا همراهی 211شمارهٔ ۲۱۵: اثر لطف خدایی که چنین زیبایی 212شمارهٔ ۲۱۶: ای گل از غنچه کی برون آیی 213شمارهٔ ۲۱۷: ای منزل مبارک می بخشیم صفایی 214شمارهٔ ۲۱۸: برای دیدن رویت خوش است بینایی 215شمارهٔ ۲۱۹: دانی چگونه باشد از دوستان جدایی 216شمارهٔ ۲۲۰: گلستانی و ما مستان بویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ