کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو ترک من بگشاید بر ابروان کاکول
    هزار دل برباید به یک دم آن کاکول
    عجب مدار تو زان ماه‌روی مهرجبین
    که آفتاب رخش راست سایه‌بان کاکول
    من آشکارا جان را به باد خواهم داد
    که دیده‌ام دل خود را نهان در آن کاکول
    هزار دل ز سر پای برتوان چیدن
    اگر به شانه کند شاه دلبران کاکول
    برآید از دل و جان عزیز خویش چو من
    هر آن کسی که نهاده‌ست دل بر آن کاکول
    چو باد ناله زارم به گوش او برساند
    سبک به رقص درآید در آن زمان کاکول
    هر آن دلی که ربود آن دو چشم او از خلق
    نداد هیچ امانش مگر به جان کاکول
    سلامت ار هوست می‌کند همام مگرد
    به گرد آن بت گل روی ضیمران کاکول

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha