کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ماه رویا دوش عزم جام و ساغر کرده‌ای
    خواب دوشین در کنار یار دیگر کرده‌ای
    دشمنم را تا سحرگه شمع مجلس بوده‌ای
    وز فروغ چهره ایوانش منور کرده‌ای
    حلقه‌های زلف را یک یک زهم بگشوده‌ای
    بزم را از نکهت عنبر معنبر کرده‌ای
    تا نگردد همدمت از تلخی می ترش‌روی
    زان لب شیرین دهانش پر ز شکّر کرده‌ای
    دوستان را بر سر می هر کسی یاد آورد
    دوش گویی با حریفان یاد چاکر کرده‌ای
    نرگست امروز با رویت گواهی می‌دهد
    کانچه می‌گویم شب دوش ای سمن‌بر کرده‌ای
    از همام احوال دوشین را نمی‌یاری نهفت
    کودکی این شیوه پندارم که کمتر کرده‌ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha