کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای نسیم سحری هیچ سر آن داری
    کز برای دل من روی به جانان آری
    پیش آن جان و جهان عرض کنی بندگیم
    باز بر لوح دلش نقش وفا بنگاری
    ور مجالی بودت گو که فلان می‌گوید
    به خدا می‌دهمت عهد نگه میداری
    گر چه دورم مکن ای دوست فراموش مرا
    دوست آن است که در هجر نماید یاری
    گیرد آن گل که گلابش چکد از غایت شرم
    حیف باشد که تو هر خار و خسی بگذاری
    خاک پای تو شوم گر گل رخسارۀ خویش
    به همان آب و طراوت به رهی بسپاری
    چشم بد دور از آن برگ گل و نرگس مست
    که بود با خردش فعل می گلناری
    با خیال تو به سر می‌برم ایام فراق
    نیستم بی تو نه در خواب و نه در بیداری
    هست امیدم که دهد عمر امان تا یابم
    از وصال تو به اقبال تو برخورداری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha