کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به جای هر سر مویی گرم بود جانی
    فدای خاک کف پای چون تو جانانی
    ز جام خویش یکی جرعه در دهانم ریز
    مرا ز آن چه که خضر است و آب حیوانی
    کسی که دیده بود نوبهار رویت را
    دگر به خاطر او نگذرد گلستانی
    میان زلف سیاهت دلم همی‌گوید
    که را بود به جهان در چنین شبستانی
    مگر ز باغ بهشت آمدی که در دنیی
    بر این جمال ندیدیم هیچ انسانی
    دلم ز درد تو آسایشی همی‌یابد
    که در دهند نیابد ز هیچ درمانی
    مگر که سبز شود کشت زار اومیدم
    مراست هر نفس از آب دیده بارانی
    نه همچو روی تو باشد گلی به فصل بهار
    نه چون همام به وصفت هزار دستانی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha