کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در باغ چو بالایت سروی نتوان دیدن
    صد سرو فدا بادا هنگام خرامیدن
    ای نور الهی را از روی شما عکسی
    ما آینه صانع خواهیم پرستیدن
    صبح از هوس رویت رفتم به گلستان‌ها
    باشد که کنم خود را مشغول به گل چیدن
    گل‌ها چو مرا دیدند فریاد برآوردند
    کان گل که تو می‌خواهی اینجا نتوان دیدن
    چون ابر همی‌گریم بر غنچهٔ خندان لب
    تا از شکرت دیدم شیرینی خندیدن
    فرهاد اگر دیدی آن چهره شیرین را
    از دست شدی دستش در سنگ تراشیدن
    در چشم منی نتوان خار مژه بر هم زد
    ترسم که گلت یابد زحمت ز خراشیدن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha