کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پیش یاران امشبی ناخوانده مهمان آمدم
    عاشقان تشنه لب را آب حیوان آمدم
    مجلس این قوم را از رنگ و بویی چاره نیست
    با رخ گلگون و زلف عنبرافشان آمدم
    صورت جانم که هر چشمی نبیند روی من
    فارغم کز دیدهٔ اغیار پنهان آمدم
    عاشقانم را چو بر گوی گریبان غیرت است
    امشبی بی‌زحمت گوی گریبان آمدم
    در سخن از پسته خندان همی‌ریزم شکر
    کمتر از نقلی که بر سر وقت باران آمدم
    عاشقان را گر چه از هجران پریشان داشتم
    عاقبت هم بر سر ایشان پریشان آمدم
    تا دل سرگشتگان چون گوی سرگردان کنم
    اینک امشب با سر زلف چو چوگان آمدم
    گر چه ترکم خوی ترکی کرده‌ام بیرون ز سر
    برسر یاران خود بی کیش و قربان آمدم
    سال‌ها در جست و جویم بود سرگشته همام
    تا نپنداری که من در دستش آسان آمدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha