کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غنچهٔ خندان فدا بادت چو بگشایی دهن
    آب حیوان است یا لب جان شیرین یا سخن
    قامت سرو خرامان است یا بالای تو
    نه به بالایت نروید هیچ سروی در چمن
    این چنین سروی اگر یوسف بدیدی در قبا
    از گریبان تا به دامن پاره کردی پیرهن
    با صفای عارضت هرگز ندارد نسبتی
    قطرهٔ شبنم سحرگه بر سر برگ سمن
    آب روی خود نگه دار از نظرها زینهار
    هم به چشم خویشتن بین آب روی خویشتن
    با ختن میلی نداریم و ز مشکش فارغیم
    عشق با چین سر زلف تو باید باختن
    نیست زلفت را سر مویی به جانم التفات
    ای هزاران جان سر زلف تو را در هر شکن
    گرچه نور چشم مایی شمع چون خوانم تو را
    هم ادب نبود که گویم آفتاب انجمن
    روی تو شمعی‌ست کز انوار قدس افروختند
    چشمهٔ خورشید باید شمع رویت را لگن
    تا خیال قامتت بر چشمه چشم همام
    سایه‌ای افکند فارغ شد ز سرو و نارون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha