کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پرده خویش تویی پرده برانداز ز پیش
    یار بارت ندهد تا نشوی دشمن خویش
    آفتابی‌ست که از دیدۀ کس نیست دریغ
    گر هواهای تو چون ابر نباید در پیش
    آشنایی نبود جان تو را با جانان
    تا به خود باشی و داری سر بیگانه و خویش
    هر که برخاست خیال دو جهان از نظرش
    پادشاهی‌ست به معنی و به صورت درویش
    نفس در راه محبت چو کم از کم گردد
    قرب او در نظر دوست شود بیش از پیش
    دل که ایمان وی از نور رخ جانان است
    چون سر زلف دلارام بود کافرکیش
    ای همام این سخنان تو نه طرزی‌ست که آن
    باز یابند به فکر و خرد دوراندیش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha