همام تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۹: پرده خویش تویی پرده برانداز ز پیش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پرده خویش تویی پرده برانداز ز پیش یار بارت ندهد تا نشوی دشمن خویش آفتابی ست که از دیدۀ کس نیست دریغ گر هواهای تو چون ابر نباید در پیش آشنایی نبود جان تو را با جانان تا به خود باشی و داری سر بیگانه و خویش هر که برخاست خیال دو جهان از نظرش پادشاهی ست به معنی و به صورت درویش نفس در راه محبت چو کم از کم گردد قرب او در نظر دوست شود بیش از پیش دل که ایمان وی از نور رخ جانان است چون سر زلف دلارام بود کافرکیش ای همام این سخنان تو نه طرزی ست که آن باز یابند به فکر و خرد دوراندیش همام تبریزی