کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از سوز دل مات همانا خبری نیست
    کاین ناله شب‌های مرا خود سحری نیست
    هستند تو را عاشق بسیار ولیکن
    دل‌سوخته در عشق تو چون من دگری نیست
    از بهر دوای دل پر درد ضعیفم
    شیرین‌تر از آن لب به جهان گل‌شکری نیست
    تا چشم خوش شوخ توام در نظر آمد
    از چشم تو مقصود مرا جز نظری نیست
    ای بی‌سببی رفته به خشم از من مسکین
    باز آی که در تن ز حیاتم اثری نیست
    گویند رفیقان که برو یار دگر گیر
    مشکل همه این است که چون او دگری نیست
    خون شد جگر خسته همام از غم عشقت
    و اکنون به غذا خوردن او جز جگری نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha