کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم ز عهدۀ عشقت برون نمی‌آید
    به جای هر سر مویی مرا دلی باید
    بهای هر سر مویت نهاده‌ام جانی
    زهی معامله گر دیگری نیفزاید
    مدد ز بوی تو یابد هوای فصل بهار
    که چون بهشت چمن را به گل بیاراید
    شهید تیغ تو جان‌ها به زندگان بخشد
    گدای کوی تو بر خسروان ببخشاید
    به خسته‌ای که رساند نسیم بوی خوشت
    اگر در آتش سوزان بود بیاساید
    روان شود ز لبم چشمه‌های آب حیات
    چو نام دوست مرا بر سر زبان آید
    هزار بار بشستم دهن به مشک و گلاب
    هنوز نام تو بردن مرا نمی‌شاید
    نظر به روی تو کردن مسلم است آن را
    که دیده را به جمالی دگر نیالاید
    زهی خجسته صباحی که وقت بیداری
    همام روی تو بیند چو دیده بگشاید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha