فراق آن قد و قامت قیامت است قیامت
شکیب از آن لب شیرین غرامت است غرامت
به خدمت تو رسیدن صباح روی تو دیدن
سعادت است سعادت سلامت است سلامت
من از کجا و سلامت که عشق روی تو ورزم
که بر سلامت عاشق ملامت است ملامت
دمی که بی تو برآرم ز عمر خود نشمارم
که زندگانی باطل ندامت است ندامت
همام بر سر کویت هوای باغ ندارد
که در میان بهشتش اقامت است اقامت