به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

همام تبریزی

همام تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۶: جان را به جای جانی جای توکس نگیرد

1090عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

جان را به جای جانی جای تو کس نگیرد
مهر تو زنده ماند روزی که تن بمیرد
هر درد را علاجی بنوشته‌اند یارا
دردی که هست ما را درمان نمی‌پذیرد
ای دوستان ملامت کمتر کنید ما را
با خستگان هجران افسانه درنگیرد
پروانه چون بسوزد آخر خلاص یابد
بیچاره آن که دایم می‌سوزد و نمیرد
گفتم مگر صبوری کار همام باشد
دل را به هیچ وجهی زان رخ نمی‌گزیرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۵: روی زیبا چون تماشا را به گلزار آور ...2شمارهٔ ۵۶: جان را به جای جانی جای توکس نگیرد 3شمارهٔ ۵۷: رندی و بر نا پیشه یی میر مغان را م ...4شمارهٔ ۵۸: دردمندان را ز بوی دوست درمان می رس ...5شمارهٔ ۵۹: جان را به جای زلفت جای دگر نباشد 6شمارهٔ ۶۰: چو رخسارت گل رنگین نباشد 7شمارهٔ ۶۱: اگر بختم دهد باری که یارم همنشین ب ...8شمارهٔ ۶۲: دوست آن دارد و آن است که جان می بخ ...9شمارهٔ ۶۳: نی بی نوا ز شکر به نوا شکرفشان شد 10شمارهٔ ۶۴: نباتت بر لب شکر برآمد 11شمارهٔ ۶۵: برو ای زاهد مغرور و مده ما را پند 12شمارهٔ ۶۶: میان ما و شما بود پیش از آن پیوند 13شمارهٔ ۶۷: سر تا قدم به آب حیاتت سرشته اند 14شمارهٔ ۶۸: ماهرویان زلف مشکین را پریشان کرده ...15شمارهٔ ۶۹: عاقلان از غافلان اسرار خود پوشیده ...16شمارهٔ ۷۰: گرچه سیاحان جهان گردیده اند 17شمارهٔ ۷۱: زاهدان با شاهدان همخانه اند 18شمارهٔ ۷۲: نظرها محرم رویت نبودند 19شمارهٔ ۷۳: بنامیزد چنانت آفریدند 20شمارهٔ ۷۴: این مقبلان که باخبر از روز محشر ند 21شمارهٔ ۷۵: به کوی دوست که وهم و خیال ره نبرند 22شمارهٔ ۷۶: قومی که ره به منزل خوبان همی برند 23شمارهٔ ۷۷: می روی وز پی تو پیران و جوان می نگ ...24شمارهٔ ۷۸: زلف ترک من صبا هردم مشوش می کند 25شمارهٔ ۷۹: آنچه باید همه داری و نداری مانند 26شمارهٔ ۸۰: اهل دل در هوس عشق تو سرگردانند 27شمارهٔ ۸۱: ز کوی دوست مرا ناگزیر خواهد بود 28شمارهٔ ۸۲: هر که او عاشق جمال بود 29شمارهٔ ۸۳: چشم بد دور که زیباتر ازین نتوان بو ...30شمارهٔ ۸۴: آن را که حسن و شکل و شمایل چنین بو ...31شمارهٔ ۸۵: هوس عمر عزیزم ز برای تو بود 32شمارهٔ ۸۶: زینہار ای دل گرت با عشق پیوندی بود 33شمارهٔ ۸۷: بر سر کوی تو سرها می رود 34شمارهٔ ۸۸: جان ها در آتشند که جانان همی رود 35شمارهٔ ۸۹: عشق از صورت او آینه جان بنمود 36شمارهٔ ۹۰: بوسه یی را گر به جان شاید خرید 37شمارهٔ ۹۱: اگر نگار من از رخ نقاب بگشاید 38شمارهٔ ۹۲: بهشت روی تو را پاک دیده یی باید 39شمارهٔ ۹۳: بیا دمی بنشین تا دلم بیاساید 40شمارهٔ ۹۴: دلم ز عهدۀ عشقت برون نمی آید 41شمارهٔ ۹۵: رویت به ازان آمد انصاف که می باید 42شمارهٔ ۹۶: چو چشم مست بدان زلف تابدار آید 43شمارهٔ ۹۷: سال ها باید که چون تو ماهی از دورا ...44شمارهٔ ۹۸: آن نه نقشی ست که در خاطر نقاش آید 45شمارهٔ ۹۹: مرا چو نام لبت بر سر زبان آید 46شمارهٔ ۱۰۰: دوستان از دوستان یاد آورید 47شمارهٔ ۱۰۱: دل به کنج عافیت چون پای در دامان ...48شمارهٔ ۱۰۲: نفس کافر کیش را عشق تو در ایمان ک ...49شمارهٔ ۱۰۳: ای سراندازان سراندازی کنید 50شمارهٔ ۱۰۴: چون قامت تو سروی در بوستان نروید 51شمارهٔ ۱۰۵: اینک نسیمی میدهد کز دوست می آردخب ...52شمارهٔ ۱۰۶: دمی وصال تو از هر چه در جهان خوشت ...53شمارهٔ ۱۰۷: دوش از لبت ربوده ام ای مهربان شکر 54شمارهٔ ۱۰۸: لبت راست آب حیاتی دگر 55شمارهٔ ۱۰۹: آفتابی و ز مهرت همه دل ها محرور 56شمارهٔ ۱۱۰: از آن شکل و شمایل چشم بد دور 57شمارهٔ ۱۱۱: غرض ز دیدن شام و دیار مصر و حجاز 58شمارهٔ ۱۱۲: رفتیم ما و عشق تو اندر میان هنوز 59شمارهٔ ۱۱۳: چه می خورده است چشم نیم خوابش 60شمارهٔ ۱۱۴: زهی شمایل موزون و قد دلبندش 61شمارهٔ ۱۱۵: نبود خلاص ما را ز دو چشم شوخ شنگش 62شمارهٔ ۱۱۶: این نه دردیست که بی دوست بود درما ...63شمارهٔ ۱۱۷: برو با ماصلاح و زهد مفروش 64شمارهٔ ۱۱۸: اشتیاقی به مرادی نفروشد درویش 65شمارهٔ ۱۱۹: پرده خویش تویی پرده برانداز ز پیش 66شمارهٔ ۱۲۰: عاشق کسی بود که کشد بار بار خویش 67شمارهٔ ۱۲۱: دوش با من لطفکی آغاز کرد آن دلبرک 68شمارهٔ ۱۲۲: که می گوید که هست این صورت از گل 69شمارهٔ ۱۲۳: وداع بار و دیارم چو بگذرد به خیال 70شمارهٔ ۱۲۴: ما می رویم داده تو را یادگار دل 71شمارهٔ ۱۲۵: ای سر زلف خوشت سلسله جنبان دل 72شمارهٔ ۱۲۶: زهی مقبل که شد پیش تو مقبول 73شمارهٔ ۱۲۷: چو ترک من بگشاید برابروان کاکول 74شمارهٔ ۱۲۸: آرزومندم ولیکن کو قدم 75شمارهٔ ۱۲۹: ماه ز مشرق طلوع کرد چو رویت تمام 76شمارهٔ ۱۳۰: من به اومید تو از راه دراز آمده ا ...77شمارهٔ ۱۳۱: چشم خودرا دوست میدارم که رویش دید ...78شمارهٔ ۱۳۲: من از دنیا و مافیها دل اندر نیکوا ...79شمارهٔ ۱۳۳: هزاران نقش گوناگون ببستم 80شمارهٔ ۱۳۴: نرسیده ست به گوش تو مگر فریادم 81شمارهٔ ۱۳۵: پیش یاران امشبی ناخوانده مهمان آم ...82شمارهٔ ۱۳۶: چون سر زلف تو برعارض زیبا دیدم 83شمارهٔ ۱۳۷: این منم در صحبت جانان که جان می پ ...84شمارهٔ ۱۳۸: سعادتی که زناگه در آمدی ز درم 85شمارهٔ ۱۳۹: کجا روم که کمند تو می کشد بازم 86شمارهٔ ۱۴۰: تا نفس هست به روی تو برآید نفسم 87شمارهٔ ۱۴۱: در ان نفس که بمیرم در آرزوی تو با ...88شمارهٔ ۱۴۲: ساقیا بر سر جان بار گران است تنم 89شمارهٔ ۱۴۳: عنبرین است به ذکر تو نفسها که زنم 90شمارهٔ ۱۴۴: تاکی آخر ز غمت ناله شبگیر کنم 91شمارهٔ ۱۴۵: مرا چو سرو نو باید به بوستان چه ک ...92شمارهٔ ۱۴۶: عالمی را به جمالت نگران می بینم 93شمارهٔ ۱۴۷: در رخت می نگرم صورت جان می بینم 94شمارهٔ ۱۴۸: بلبلان را همه شب خواب نیاید زان ب ...95شمارهٔ ۱۴۹: نوبهار و بوی زلف یار و انفاس نسیم 96شمارهٔ ۱۵۰: ما به بوی زلف یار مهربان آسوده ای ...97شمارهٔ ۱۵۱: ما گرچه ز خدمتت جداییم 98شمارهٔ ۱۵۲: ای پیش نقش روی تو صاحب دلان بی خو ...99شمارهٔ ۱۵۳: به معنی چون شود صورت مزین 100شمارهٔ ۱۵۴: پور تازه شود حبات ما چون بگشاید ا ...101شمارهٔ ۱۵۵: تا سرم خالی نگردد از خیال ما و من 102شمارهٔ ۱۵۶: غنچۂ خندان فدا بادت چو بگشایی دهن 103شمارهٔ ۱۵۷: نباید در قلم یارا حدیث آرزومندان 104شمارهٔ ۱۵۸: خیالی بود و خوابی وصل یاران 105شمارهٔ ۱۵۹: شیوه مردان نباشد عشق پنهان باختن 106شمارهٔ ۱۶۰: چیست دولت صحبت صاحبدلان دریافتن 107شمارهٔ ۱۶۱: عاشقی چیست به جان بندۂ جانان بودن 108شمارهٔ ۱۶۲: ای آرزوی چشمم رویت به خواب دیدن 109شمارهٔ ۱۶۳: در باغ چو بالایت سروی نتوان دیدن 110شمارهٔ ۱۶۴: ملامت می کند دشمن مرا در عشق ورزی ...111شمارهٔ ۱۶۵: عجب باشد تن از جان آفریدن 112شمارهٔ ۱۶۶: تا عقل کل حیران شود برقع زرخیک سو ...113شمارهٔ ۱۶۷: ترک مه پیکر من تا که برفت از بر م ...114شمارهٔ ۱۶۸: ای سواد زلف تو سودای من 115شمارهٔ ۱۶۹: بر کف ماه نیکوان جام چو آفتاب بین 116شمارهٔ ۱۷۰: دارم امید وصل تمنتای من ببین 117شمارهٔ ۱۷۱: حدیث زلف و خال و چشم و ابرو 118شمارهٔ ۱۷۲: کشم نقد جان را به بازار او 119شمارهٔ ۱۷۳: چون منی را کی رسد روی جهان آرای ت ...120شمارهٔ ۱۷۴: پاک چشمانند مرد روی تو 121شمارهٔ ۱۷۵: ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار بگو 122شمارهٔ ۱۷۶: می آمد و خلق شهر در پی 123شمارهٔ ۱۷۷: اگر نه روی تو باشد کجا برم دنیی 124شمارهٔ ۱۷۸: بدین ملاحت و حسن و لطافت و معنی 125شمارهٔ ۱۷۹: ماه رویا دوش عزم جام و ساغر کرده ...126شمارهٔ ۱۸۰: باز ای مطرب حدیثی در میان انداختی 127شمارهٔ ۱۸۱: چو بالای تو گر سر وی میان بوستانس ...128شمارهٔ ۱۸۲: گر دلم را اشتیاق روی یاران نیستی 129شمارهٔ ۱۸۳: چون بگذرد به شهر چنین سرو قامتی 130شمارهٔ ۱۸۴: گفت از برای چیدن گل در چمن شدی 131شمارهٔ ۱۸۵: بر دل از زلف چو زنجیر تو دارم بند ...132شمارهٔ ۱۸۶: توبه کردم که نخوانم دگرت ماه و پر ...133شمارهٔ ۱۸۷: شب دوشینه خیالت به عیادت سحری 134شمارهٔ ۱۸۸: ای باد نو بهاری بوی بهشت داری 135شمارهٔ ۱۸۹: ای نسیم سحری هیچ سر آن داری 136شمارهٔ ۱۹۰: ترسا بچه یی ناگه بر کف می گلناری 137شمارهٔ ۱۹۱: خجسته زمانی و خوش روزگاری 138شمارهٔ ۱۹۲: معذورم اگر ورزم سودای چنین یاری 139شمارهٔ ۱۹۳: دیگر نخوانم جان تورا زیرا که از ج ...140شمارهٔ ۱۹۴: بازیچه نیست آخر آیین عشق بازی 141شمارهٔ ۱۹۵: به خوبی ست هر دل نوازی ایازی 142شمارهٔ ۱۹۶: به یک کرشمه توانی که کار ما سازی 143شمارهٔ ۱۹۷: کیست کاین فتنه نشاند که تو می آغا ...144شمارهٔ ۱۹۸: در آرزوی تو گشتم به هر دیار بسی 145شمارهٔ ۱۹۹: نه چنان مست و خرابم ز دو چشم ساقی 146شمارهٔ ۲۰۰: بگذشت بره نظارگان نگذاشت در قالب ...147شمارهٔ ۲۰۱: اکنون که نیست ما را با دوستان وصا ...148شمارهٔ ۲۰۲: ای خواب که می بینمت از بهر خیالی 149شمارهٔ ۲۰۳: مباد دل ز هوای تو یک زمان خالی 150شمارهٔ ۲۰۴: کو جوانی تا فدای عشق خوبان کردمی 151شمارهٔ ۲۰۵: لا از تشنگی بمردم ای آب زندگانی 152شمارهٔ ۲۰۶: الا ای ماه کنعانی برآ از چاه ظلما ...153شمارهٔ ۲۰۷: ای نور دیده و دل از دیدهها نهانی 154شمارهٔ ۲۰۸: بشنو زنی سماعی به زبان بی زبانی 155شمارهٔ ۲۰۹: به جای هر سر مویی گرم بود جانی 156شمارهٔ ۲۱۰: از بهر تو باید مرا زندگانی 157شمارهٔ ۲۱۱: در غیر تم که با خود همراز و همنشی ...158شمارهٔ ۲۱۲: پیک مبارک است نسیم سحر گہی 159شمارهٔ ۲۱۳: ای آفتاب خوبان وی آیت الهی 160شمارهٔ ۲۱۴: می کند بوی تو با باد صبا همراهی 161شمارهٔ ۲۱۵: اثر لطف خدایی که چنین زیبایی 162شمارهٔ ۲۱۶: ای گل از غنچه کی برون آیی 163شمارهٔ ۲۱۷: ای منزل مبارک می بخشیم صفایی 164شمارهٔ ۲۱۸: برای دیدن رویت خوش است بینایی 165شمارهٔ ۲۱۹: دانی چگونه باشد از دوستان جدایی 166شمارهٔ ۲۲۰: گلستانی و ما مستان بویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ