گرچه سیاحان جهان گردیدهاند
مثل رویت کافرم گر دیدهاند
مهرورزان پیش نقش روی تو
بر جمال شاهدان خندیدهاند
ماهرویان ز اشتیاقت سالها
پای سرو و روی گل بوسیدهاند
شاعران کردند تشبیهت به ماه
زین سخن صاحبدلان رنجیدهاند
صبح دانی ناله مرغان ز چیست؟
بوی زلفت از صبا بشنیدهاند
از ره چشمم گرفتی ملک دل
جمله دلها در بلای دیدهاند
سرزنش کردن نمیباید مرا
عشق پیش از عهد ما ورزیدهاند
عاشقان را از ملامت باک نیست
کاین گنه دیر است کآمرزیدهاند
عشق را قومی که پنهان داشتند
شعله آتش به نی پوشیدهاند
دوستی ز آنان نیاید ای همام
کز حدیث دشمنان ترسیدهاند