کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر که او عاشق جمال بود
    شاهدش خود گواه حال بود
    گر بود پاکباز شاهد نیز
    پاک و روشن‌تر از زلال بود
    حال اگر برخلاف این باشد
    دوستی هر دو را وبال بود
    چشم خود را به آب شرم بشوی
    تا که شایسته جمال بود
    حیف باشد که دیده بی‌آب
    تشنه مشرب وصال بود
    هیمه ز آتش چو سرخ شد آخر
    همه خاکستر و زگال بود
    زر صافی نهاد را ز آتش
    سرخ‌رویی با کمال بود
    وان که او مرد حال شد چو همام
    فارغ از بند قیل و قال بود
    هست امیدم که بهره‌ای ز وصال
    یابد و فارغ از خیال بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha