به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

همام تبریزی

همام تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۰: یاد باد آن راحت جان یاد باد

1150عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

یاد باد آن راحت جان یاد باد
عاشقان را عهد جانان یاد باد
چون تماشا را به سروستان رویم
قد آن سرو خرامان یاد باد
غنچه‌های گل چو آید در نظر
آن لب شیرین خندان یاد باد
ما به جان با دوست پیمان بسته‌ایم
جاودانش آب حیوان یاد باد
روشنی کز روز وصلش یافتم
در شب تاریک هجران یاد باد
مهر با رویش به جان ورزیده‌ام
مهربان را مهربانان یاد باد
تا زبان گویاست می‌گوید همام
بلبلان را از گلستان یاد باد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۹: از وقت صبح هست دلم را صفای صبح 2شمارهٔ ۵۰: یاد باد آن راحت جان یاد باد 3شمارهٔ ۵۱: دلم شکست بدان زلف های پر شکنش 4شمارهٔ ۵۲: هر گاو سر تو دارد پروای سر ندارد 5شمارهٔ ۵۳: مگر سنگین دل است و جان ندارد 6شمارهٔ ۵۴: سلطان جان ز عالم علوی نگاه کرد 7شمارهٔ ۵۵: روی زیبا چون تماشا را به گلزار آور ...8شمارهٔ ۵۶: جان را به جای جانی جای توکس نگیرد 9شمارهٔ ۵۷: رندی و بر نا پیشه یی میر مغان را م ...10شمارهٔ ۵۸: دردمندان را ز بوی دوست درمان می رس ...11شمارهٔ ۵۹: جان را به جای زلفت جای دگر نباشد 12شمارهٔ ۶۰: چو رخسارت گل رنگین نباشد 13شمارهٔ ۶۱: اگر بختم دهد باری که یارم همنشین ب ...14شمارهٔ ۶۲: دوست آن دارد و آن است که جان می بخ ...15شمارهٔ ۶۳: نی بی نوا ز شکر به نوا شکرفشان شد 16شمارهٔ ۶۴: نباتت بر لب شکر برآمد 17شمارهٔ ۶۵: برو ای زاهد مغرور و مده ما را پند 18شمارهٔ ۶۶: میان ما و شما بود پیش از آن پیوند 19شمارهٔ ۶۷: سر تا قدم به آب حیاتت سرشته اند 20شمارهٔ ۶۸: ماهرویان زلف مشکین را پریشان کرده ...21شمارهٔ ۶۹: عاقلان از غافلان اسرار خود پوشیده ...22شمارهٔ ۷۰: گرچه سیاحان جهان گردیده اند 23شمارهٔ ۷۱: زاهدان با شاهدان همخانه اند 24شمارهٔ ۷۲: نظرها محرم رویت نبودند 25شمارهٔ ۷۳: بنامیزد چنانت آفریدند 26شمارهٔ ۷۴: این مقبلان که باخبر از روز محشر ند 27شمارهٔ ۷۵: به کوی دوست که وهم و خیال ره نبرند 28شمارهٔ ۷۶: قومی که ره به منزل خوبان همی برند 29شمارهٔ ۷۷: می روی وز پی تو پیران و جوان می نگ ...30شمارهٔ ۷۸: زلف ترک من صبا هردم مشوش می کند 31شمارهٔ ۷۹: آنچه باید همه داری و نداری مانند 32شمارهٔ ۸۰: اهل دل در هوس عشق تو سرگردانند 33شمارهٔ ۸۱: ز کوی دوست مرا ناگزیر خواهد بود 34شمارهٔ ۸۲: هر که او عاشق جمال بود 35شمارهٔ ۸۳: چشم بد دور که زیباتر ازین نتوان بو ...36شمارهٔ ۸۴: آن را که حسن و شکل و شمایل چنین بو ...37شمارهٔ ۸۵: هوس عمر عزیزم ز برای تو بود 38شمارهٔ ۸۶: زینہار ای دل گرت با عشق پیوندی بود 39شمارهٔ ۸۷: بر سر کوی تو سرها می رود 40شمارهٔ ۸۸: جان ها در آتشند که جانان همی رود 41شمارهٔ ۸۹: عشق از صورت او آینه جان بنمود 42شمارهٔ ۹۰: بوسه یی را گر به جان شاید خرید 43شمارهٔ ۹۱: اگر نگار من از رخ نقاب بگشاید 44شمارهٔ ۹۲: بهشت روی تو را پاک دیده یی باید 45شمارهٔ ۹۳: بیا دمی بنشین تا دلم بیاساید 46شمارهٔ ۹۴: دلم ز عهدۀ عشقت برون نمی آید 47شمارهٔ ۹۵: رویت به ازان آمد انصاف که می باید 48شمارهٔ ۹۶: چو چشم مست بدان زلف تابدار آید 49شمارهٔ ۹۷: سال ها باید که چون تو ماهی از دورا ...50شمارهٔ ۹۸: آن نه نقشی ست که در خاطر نقاش آید 51شمارهٔ ۹۹: مرا چو نام لبت بر سر زبان آید 52شمارهٔ ۱۰۰: دوستان از دوستان یاد آورید 53شمارهٔ ۱۰۱: دل به کنج عافیت چون پای در دامان ...54شمارهٔ ۱۰۲: نفس کافر کیش را عشق تو در ایمان ک ...55شمارهٔ ۱۰۳: ای سراندازان سراندازی کنید 56شمارهٔ ۱۰۴: چون قامت تو سروی در بوستان نروید 57شمارهٔ ۱۰۵: اینک نسیمی میدهد کز دوست می آردخب ...58شمارهٔ ۱۰۶: دمی وصال تو از هر چه در جهان خوشت ...59شمارهٔ ۱۰۷: دوش از لبت ربوده ام ای مهربان شکر 60شمارهٔ ۱۰۸: لبت راست آب حیاتی دگر 61شمارهٔ ۱۰۹: آفتابی و ز مهرت همه دل ها محرور 62شمارهٔ ۱۱۰: از آن شکل و شمایل چشم بد دور 63شمارهٔ ۱۱۱: غرض ز دیدن شام و دیار مصر و حجاز 64شمارهٔ ۱۱۲: رفتیم ما و عشق تو اندر میان هنوز 65شمارهٔ ۱۱۳: چه می خورده است چشم نیم خوابش 66شمارهٔ ۱۱۴: زهی شمایل موزون و قد دلبندش 67شمارهٔ ۱۱۵: نبود خلاص ما را ز دو چشم شوخ شنگش 68شمارهٔ ۱۱۶: این نه دردیست که بی دوست بود درما ...69شمارهٔ ۱۱۷: برو با ماصلاح و زهد مفروش 70شمارهٔ ۱۱۸: اشتیاقی به مرادی نفروشد درویش 71شمارهٔ ۱۱۹: پرده خویش تویی پرده برانداز ز پیش 72شمارهٔ ۱۲۰: عاشق کسی بود که کشد بار بار خویش 73شمارهٔ ۱۲۱: دوش با من لطفکی آغاز کرد آن دلبرک 74شمارهٔ ۱۲۲: که می گوید که هست این صورت از گل 75شمارهٔ ۱۲۳: وداع بار و دیارم چو بگذرد به خیال 76شمارهٔ ۱۲۴: ما می رویم داده تو را یادگار دل 77شمارهٔ ۱۲۵: ای سر زلف خوشت سلسله جنبان دل 78شمارهٔ ۱۲۶: زهی مقبل که شد پیش تو مقبول 79شمارهٔ ۱۲۷: چو ترک من بگشاید برابروان کاکول 80شمارهٔ ۱۲۸: آرزومندم ولیکن کو قدم 81شمارهٔ ۱۲۹: ماه ز مشرق طلوع کرد چو رویت تمام 82شمارهٔ ۱۳۰: من به اومید تو از راه دراز آمده ا ...83شمارهٔ ۱۳۱: چشم خودرا دوست میدارم که رویش دید ...84شمارهٔ ۱۳۲: من از دنیا و مافیها دل اندر نیکوا ...85شمارهٔ ۱۳۳: هزاران نقش گوناگون ببستم 86شمارهٔ ۱۳۴: نرسیده ست به گوش تو مگر فریادم 87شمارهٔ ۱۳۵: پیش یاران امشبی ناخوانده مهمان آم ...88شمارهٔ ۱۳۶: چون سر زلف تو برعارض زیبا دیدم 89شمارهٔ ۱۳۷: این منم در صحبت جانان که جان می پ ...90شمارهٔ ۱۳۸: سعادتی که زناگه در آمدی ز درم 91شمارهٔ ۱۳۹: کجا روم که کمند تو می کشد بازم 92شمارهٔ ۱۴۰: تا نفس هست به روی تو برآید نفسم 93شمارهٔ ۱۴۱: در ان نفس که بمیرم در آرزوی تو با ...94شمارهٔ ۱۴۲: ساقیا بر سر جان بار گران است تنم 95شمارهٔ ۱۴۳: عنبرین است به ذکر تو نفسها که زنم 96شمارهٔ ۱۴۴: تاکی آخر ز غمت ناله شبگیر کنم 97شمارهٔ ۱۴۵: مرا چو سرو نو باید به بوستان چه ک ...98شمارهٔ ۱۴۶: عالمی را به جمالت نگران می بینم 99شمارهٔ ۱۴۷: در رخت می نگرم صورت جان می بینم 100شمارهٔ ۱۴۸: بلبلان را همه شب خواب نیاید زان ب ...101شمارهٔ ۱۴۹: نوبهار و بوی زلف یار و انفاس نسیم 102شمارهٔ ۱۵۰: ما به بوی زلف یار مهربان آسوده ای ...103شمارهٔ ۱۵۱: ما گرچه ز خدمتت جداییم 104شمارهٔ ۱۵۲: ای پیش نقش روی تو صاحب دلان بی خو ...105شمارهٔ ۱۵۳: به معنی چون شود صورت مزین 106شمارهٔ ۱۵۴: پور تازه شود حبات ما چون بگشاید ا ...107شمارهٔ ۱۵۵: تا سرم خالی نگردد از خیال ما و من 108شمارهٔ ۱۵۶: غنچۂ خندان فدا بادت چو بگشایی دهن 109شمارهٔ ۱۵۷: نباید در قلم یارا حدیث آرزومندان 110شمارهٔ ۱۵۸: خیالی بود و خوابی وصل یاران 111شمارهٔ ۱۵۹: شیوه مردان نباشد عشق پنهان باختن 112شمارهٔ ۱۶۰: چیست دولت صحبت صاحبدلان دریافتن 113شمارهٔ ۱۶۱: عاشقی چیست به جان بندۂ جانان بودن 114شمارهٔ ۱۶۲: ای آرزوی چشمم رویت به خواب دیدن 115شمارهٔ ۱۶۳: در باغ چو بالایت سروی نتوان دیدن 116شمارهٔ ۱۶۴: ملامت می کند دشمن مرا در عشق ورزی ...117شمارهٔ ۱۶۵: عجب باشد تن از جان آفریدن 118شمارهٔ ۱۶۶: تا عقل کل حیران شود برقع زرخیک سو ...119شمارهٔ ۱۶۷: ترک مه پیکر من تا که برفت از بر م ...120شمارهٔ ۱۶۸: ای سواد زلف تو سودای من 121شمارهٔ ۱۶۹: بر کف ماه نیکوان جام چو آفتاب بین 122شمارهٔ ۱۷۰: دارم امید وصل تمنتای من ببین 123شمارهٔ ۱۷۱: حدیث زلف و خال و چشم و ابرو 124شمارهٔ ۱۷۲: کشم نقد جان را به بازار او 125شمارهٔ ۱۷۳: چون منی را کی رسد روی جهان آرای ت ...126شمارهٔ ۱۷۴: پاک چشمانند مرد روی تو 127شمارهٔ ۱۷۵: ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار بگو 128شمارهٔ ۱۷۶: می آمد و خلق شهر در پی 129شمارهٔ ۱۷۷: اگر نه روی تو باشد کجا برم دنیی 130شمارهٔ ۱۷۸: بدین ملاحت و حسن و لطافت و معنی 131شمارهٔ ۱۷۹: ماه رویا دوش عزم جام و ساغر کرده ...132شمارهٔ ۱۸۰: باز ای مطرب حدیثی در میان انداختی 133شمارهٔ ۱۸۱: چو بالای تو گر سر وی میان بوستانس ...134شمارهٔ ۱۸۲: گر دلم را اشتیاق روی یاران نیستی 135شمارهٔ ۱۸۳: چون بگذرد به شهر چنین سرو قامتی 136شمارهٔ ۱۸۴: گفت از برای چیدن گل در چمن شدی 137شمارهٔ ۱۸۵: بر دل از زلف چو زنجیر تو دارم بند ...138شمارهٔ ۱۸۶: توبه کردم که نخوانم دگرت ماه و پر ...139شمارهٔ ۱۸۷: شب دوشینه خیالت به عیادت سحری 140شمارهٔ ۱۸۸: ای باد نو بهاری بوی بهشت داری 141شمارهٔ ۱۸۹: ای نسیم سحری هیچ سر آن داری 142شمارهٔ ۱۹۰: ترسا بچه یی ناگه بر کف می گلناری 143شمارهٔ ۱۹۱: خجسته زمانی و خوش روزگاری 144شمارهٔ ۱۹۲: معذورم اگر ورزم سودای چنین یاری 145شمارهٔ ۱۹۳: دیگر نخوانم جان تورا زیرا که از ج ...146شمارهٔ ۱۹۴: بازیچه نیست آخر آیین عشق بازی 147شمارهٔ ۱۹۵: به خوبی ست هر دل نوازی ایازی 148شمارهٔ ۱۹۶: به یک کرشمه توانی که کار ما سازی 149شمارهٔ ۱۹۷: کیست کاین فتنه نشاند که تو می آغا ...150شمارهٔ ۱۹۸: در آرزوی تو گشتم به هر دیار بسی 151شمارهٔ ۱۹۹: نه چنان مست و خرابم ز دو چشم ساقی 152شمارهٔ ۲۰۰: بگذشت بره نظارگان نگذاشت در قالب ...153شمارهٔ ۲۰۱: اکنون که نیست ما را با دوستان وصا ...154شمارهٔ ۲۰۲: ای خواب که می بینمت از بهر خیالی 155شمارهٔ ۲۰۳: مباد دل ز هوای تو یک زمان خالی 156شمارهٔ ۲۰۴: کو جوانی تا فدای عشق خوبان کردمی 157شمارهٔ ۲۰۵: لا از تشنگی بمردم ای آب زندگانی 158شمارهٔ ۲۰۶: الا ای ماه کنعانی برآ از چاه ظلما ...159شمارهٔ ۲۰۷: ای نور دیده و دل از دیدهها نهانی 160شمارهٔ ۲۰۸: بشنو زنی سماعی به زبان بی زبانی 161شمارهٔ ۲۰۹: به جای هر سر مویی گرم بود جانی 162شمارهٔ ۲۱۰: از بهر تو باید مرا زندگانی 163شمارهٔ ۲۱۱: در غیر تم که با خود همراز و همنشی ...164شمارهٔ ۲۱۲: پیک مبارک است نسیم سحر گہی 165شمارهٔ ۲۱۳: ای آفتاب خوبان وی آیت الهی 166شمارهٔ ۲۱۴: می کند بوی تو با باد صبا همراهی 167شمارهٔ ۲۱۵: اثر لطف خدایی که چنین زیبایی 168شمارهٔ ۲۱۶: ای گل از غنچه کی برون آیی 169شمارهٔ ۲۱۷: ای منزل مبارک می بخشیم صفایی 170شمارهٔ ۲۱۸: برای دیدن رویت خوش است بینایی 171شمارهٔ ۲۱۹: دانی چگونه باشد از دوستان جدایی 172شمارهٔ ۲۲۰: گلستانی و ما مستان بویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ