به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

همام تبریزی

همام تبریزیغزل هاشمارهٔ ۱۲: بدیدم چشم مستت رفتم از دست

1200عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بدیدم چشم مستت رفتم از دست
گوان وا بر دلی کو یا نبی مست
دلم خود رفت و می‌دانم که روزی
بمهرت هم بشی خوش‌یانم اژ دست
به آب زندگی ای خوش عبارت
لوانت لاوه اچ من دیل ویان بست
دمی بر عاشق خود مهربان باش
کژی سر مهر ورزی گست بو گست
اگر روزی نبینم روی خوبت
بشان شهرانره او سر زنان دست
به مهرت گر همام از جان برآید
مواژش کان یوان بمرت و وارست
گرم خا وا کری بشتم بوینی
بیویت خته بوم ژاهنام سرمست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۱: چون لبت از مصر کی خیزد نبات 2شمارهٔ ۱۲: بدیدم چشم مستت رفتم از دست 3شمارهٔ ۱۳: ترکم زمی مغانه سرمست 4شمارهٔ ۱۴: سری دارم ز سودای تو سر مست 5شمارهٔ ۱۵: نه باغ بود و نه انگور و هی نه باده ...6شمارهٔ ۱۶: بوی خوشت همره باد صباست 7شمارهٔ ۱۷: در پی آن میدوید دل که نگاری کجاست 8شمارهٔ ۱۸: کرد طلوع آفتاب خیز برون بر چراغ 9شمارهٔ ۱۹: حسنت چو اشتیاق دلم بی نهایت است 10شمارهٔ ۲۰: حسنی که هست روی تورا بی نهایت است 11شمارهٔ ۲۱: خانه امروز بهشت است که رضوان اینجا ...12شمارهٔ ۲۲: این زاب وخاک نیست که جانی مصور است 13شمارهٔ ۲۳: اینک آن روی مبارکه سزای نظر است 14شمارهٔ ۲۴: بجز از صورت آراسته چیزی دگر است 15شمارهٔ ۲۵: حسن تو را ممالک دل ها مسخر است 16شمارهٔ ۲۶: رویت به هر انجمن دریغ است 17شمارهٔ ۲۷: بار دل بر تن نهادن کار ارباب دل اس ...18شمارهٔ ۲۸: مشتاب ساربان که مرا پای در گل است 19شمارهٔ ۲۹: یار ما محمل نشین و ساربان مستعجل ا ...20شمارهٔ ۳۰: تو سلطانی و خورشیدت غلام است 21شمارهٔ ۳۱: به شب ماهی میان کاروان است 22شمارهٔ ۳۲: در شهر بگویید چه فریاد و فغان است 23شمارهٔ ۳۳: وداع چون تو نگاری نه کار آسان است 24شمارهٔ ۳۴: باری که رخش قبله صاحب نظران است 25شمارهٔ ۳۵: چشم مستانه تو آفت هشیاران است 26شمارهٔ ۳۶: شب دراز که مانند زلف یار من است 27شمارهٔ ۳۷: مرا دماغ ز بویت هنوز مشکین است 28شمارهٔ ۳۸: دوستی دامنت آسان نتوان داد ز دست 29شمارهٔ ۳۹: بیا بیا که ز هجر آمدم به جان ای دو ...30شمارهٔ ۴۰: مرا تویی ز جهان آرزوی جان ای دوست 31شمارهٔ ۴۱: تورا چیزی ورای حسن و آن هست 32شمارهٔ ۴۲: ز جانان مهر و از ماجانفشانی ست 33شمارهٔ ۴۳: از سوز دل مات همانا خبری نیست 34شمارهٔ ۴۴: فتنه از بالای تو بالا گرفت 35شمارهٔ ۴۵: خرامان می رود آن سرو قامت 36شمارهٔ ۴۶: فراق آن قد و قامت قیامت است قیامت 37شمارهٔ ۴۷: بی آفتاب رویت روزم بود چو مویت 38شمارهٔ ۴۸: چون کرد دیگر آن بت چابک سوار کوچ 39شمارهٔ ۴۹: از وقت صبح هست دلم را صفای صبح 40شمارهٔ ۵۰: یاد باد آن راحت جان یاد باد 41شمارهٔ ۵۱: دلم شکست بدان زلف های پر شکنش 42شمارهٔ ۵۲: هر گاو سر تو دارد پروای سر ندارد 43شمارهٔ ۵۳: مگر سنگین دل است و جان ندارد 44شمارهٔ ۵۴: سلطان جان ز عالم علوی نگاه کرد 45شمارهٔ ۵۵: روی زیبا چون تماشا را به گلزار آور ...46شمارهٔ ۵۶: جان را به جای جانی جای توکس نگیرد 47شمارهٔ ۵۷: رندی و بر نا پیشه یی میر مغان را م ...48شمارهٔ ۵۸: دردمندان را ز بوی دوست درمان می رس ...49شمارهٔ ۵۹: جان را به جای زلفت جای دگر نباشد 50شمارهٔ ۶۰: چو رخسارت گل رنگین نباشد 51شمارهٔ ۶۱: اگر بختم دهد باری که یارم همنشین ب ...52شمارهٔ ۶۲: دوست آن دارد و آن است که جان می بخ ...53شمارهٔ ۶۳: نی بی نوا ز شکر به نوا شکرفشان شد 54شمارهٔ ۶۴: نباتت بر لب شکر برآمد 55شمارهٔ ۶۵: برو ای زاهد مغرور و مده ما را پند 56شمارهٔ ۶۶: میان ما و شما بود پیش از آن پیوند 57شمارهٔ ۶۷: سر تا قدم به آب حیاتت سرشته اند 58شمارهٔ ۶۸: ماهرویان زلف مشکین را پریشان کرده ...59شمارهٔ ۶۹: عاقلان از غافلان اسرار خود پوشیده ...60شمارهٔ ۷۰: گرچه سیاحان جهان گردیده اند 61شمارهٔ ۷۱: زاهدان با شاهدان همخانه اند 62شمارهٔ ۷۲: نظرها محرم رویت نبودند 63شمارهٔ ۷۳: بنامیزد چنانت آفریدند 64شمارهٔ ۷۴: این مقبلان که باخبر از روز محشر ند 65شمارهٔ ۷۵: به کوی دوست که وهم و خیال ره نبرند 66شمارهٔ ۷۶: قومی که ره به منزل خوبان همی برند 67شمارهٔ ۷۷: می روی وز پی تو پیران و جوان می نگ ...68شمارهٔ ۷۸: زلف ترک من صبا هردم مشوش می کند 69شمارهٔ ۷۹: آنچه باید همه داری و نداری مانند 70شمارهٔ ۸۰: اهل دل در هوس عشق تو سرگردانند 71شمارهٔ ۸۱: ز کوی دوست مرا ناگزیر خواهد بود 72شمارهٔ ۸۲: هر که او عاشق جمال بود 73شمارهٔ ۸۳: چشم بد دور که زیباتر ازین نتوان بو ...74شمارهٔ ۸۴: آن را که حسن و شکل و شمایل چنین بو ...75شمارهٔ ۸۵: هوس عمر عزیزم ز برای تو بود 76شمارهٔ ۸۶: زینہار ای دل گرت با عشق پیوندی بود 77شمارهٔ ۸۷: بر سر کوی تو سرها می رود 78شمارهٔ ۸۸: جان ها در آتشند که جانان همی رود 79شمارهٔ ۸۹: عشق از صورت او آینه جان بنمود 80شمارهٔ ۹۰: بوسه یی را گر به جان شاید خرید 81شمارهٔ ۹۱: اگر نگار من از رخ نقاب بگشاید 82شمارهٔ ۹۲: بهشت روی تو را پاک دیده یی باید 83شمارهٔ ۹۳: بیا دمی بنشین تا دلم بیاساید 84شمارهٔ ۹۴: دلم ز عهدۀ عشقت برون نمی آید 85شمارهٔ ۹۵: رویت به ازان آمد انصاف که می باید 86شمارهٔ ۹۶: چو چشم مست بدان زلف تابدار آید 87شمارهٔ ۹۷: سال ها باید که چون تو ماهی از دورا ...88شمارهٔ ۹۸: آن نه نقشی ست که در خاطر نقاش آید 89شمارهٔ ۹۹: مرا چو نام لبت بر سر زبان آید 90شمارهٔ ۱۰۰: دوستان از دوستان یاد آورید 91شمارهٔ ۱۰۱: دل به کنج عافیت چون پای در دامان ...92شمارهٔ ۱۰۲: نفس کافر کیش را عشق تو در ایمان ک ...93شمارهٔ ۱۰۳: ای سراندازان سراندازی کنید 94شمارهٔ ۱۰۴: چون قامت تو سروی در بوستان نروید 95شمارهٔ ۱۰۵: اینک نسیمی میدهد کز دوست می آردخب ...96شمارهٔ ۱۰۶: دمی وصال تو از هر چه در جهان خوشت ...97شمارهٔ ۱۰۷: دوش از لبت ربوده ام ای مهربان شکر 98شمارهٔ ۱۰۸: لبت راست آب حیاتی دگر 99شمارهٔ ۱۰۹: آفتابی و ز مهرت همه دل ها محرور 100شمارهٔ ۱۱۰: از آن شکل و شمایل چشم بد دور 101شمارهٔ ۱۱۱: غرض ز دیدن شام و دیار مصر و حجاز 102شمارهٔ ۱۱۲: رفتیم ما و عشق تو اندر میان هنوز 103شمارهٔ ۱۱۳: چه می خورده است چشم نیم خوابش 104شمارهٔ ۱۱۴: زهی شمایل موزون و قد دلبندش 105شمارهٔ ۱۱۵: نبود خلاص ما را ز دو چشم شوخ شنگش 106شمارهٔ ۱۱۶: این نه دردیست که بی دوست بود درما ...107شمارهٔ ۱۱۷: برو با ماصلاح و زهد مفروش 108شمارهٔ ۱۱۸: اشتیاقی به مرادی نفروشد درویش 109شمارهٔ ۱۱۹: پرده خویش تویی پرده برانداز ز پیش 110شمارهٔ ۱۲۰: عاشق کسی بود که کشد بار بار خویش 111شمارهٔ ۱۲۱: دوش با من لطفکی آغاز کرد آن دلبرک 112شمارهٔ ۱۲۲: که می گوید که هست این صورت از گل 113شمارهٔ ۱۲۳: وداع بار و دیارم چو بگذرد به خیال 114شمارهٔ ۱۲۴: ما می رویم داده تو را یادگار دل 115شمارهٔ ۱۲۵: ای سر زلف خوشت سلسله جنبان دل 116شمارهٔ ۱۲۶: زهی مقبل که شد پیش تو مقبول 117شمارهٔ ۱۲۷: چو ترک من بگشاید برابروان کاکول 118شمارهٔ ۱۲۸: آرزومندم ولیکن کو قدم 119شمارهٔ ۱۲۹: ماه ز مشرق طلوع کرد چو رویت تمام 120شمارهٔ ۱۳۰: من به اومید تو از راه دراز آمده ا ...121شمارهٔ ۱۳۱: چشم خودرا دوست میدارم که رویش دید ...122شمارهٔ ۱۳۲: من از دنیا و مافیها دل اندر نیکوا ...123شمارهٔ ۱۳۳: هزاران نقش گوناگون ببستم 124شمارهٔ ۱۳۴: نرسیده ست به گوش تو مگر فریادم 125شمارهٔ ۱۳۵: پیش یاران امشبی ناخوانده مهمان آم ...126شمارهٔ ۱۳۶: چون سر زلف تو برعارض زیبا دیدم 127شمارهٔ ۱۳۷: این منم در صحبت جانان که جان می پ ...128شمارهٔ ۱۳۸: سعادتی که زناگه در آمدی ز درم 129شمارهٔ ۱۳۹: کجا روم که کمند تو می کشد بازم 130شمارهٔ ۱۴۰: تا نفس هست به روی تو برآید نفسم 131شمارهٔ ۱۴۱: در ان نفس که بمیرم در آرزوی تو با ...132شمارهٔ ۱۴۲: ساقیا بر سر جان بار گران است تنم 133شمارهٔ ۱۴۳: عنبرین است به ذکر تو نفسها که زنم 134شمارهٔ ۱۴۴: تاکی آخر ز غمت ناله شبگیر کنم 135شمارهٔ ۱۴۵: مرا چو سرو نو باید به بوستان چه ک ...136شمارهٔ ۱۴۶: عالمی را به جمالت نگران می بینم 137شمارهٔ ۱۴۷: در رخت می نگرم صورت جان می بینم 138شمارهٔ ۱۴۸: بلبلان را همه شب خواب نیاید زان ب ...139شمارهٔ ۱۴۹: نوبهار و بوی زلف یار و انفاس نسیم 140شمارهٔ ۱۵۰: ما به بوی زلف یار مهربان آسوده ای ...141شمارهٔ ۱۵۱: ما گرچه ز خدمتت جداییم 142شمارهٔ ۱۵۲: ای پیش نقش روی تو صاحب دلان بی خو ...143شمارهٔ ۱۵۳: به معنی چون شود صورت مزین 144شمارهٔ ۱۵۴: پور تازه شود حبات ما چون بگشاید ا ...145شمارهٔ ۱۵۵: تا سرم خالی نگردد از خیال ما و من 146شمارهٔ ۱۵۶: غنچۂ خندان فدا بادت چو بگشایی دهن 147شمارهٔ ۱۵۷: نباید در قلم یارا حدیث آرزومندان 148شمارهٔ ۱۵۸: خیالی بود و خوابی وصل یاران 149شمارهٔ ۱۵۹: شیوه مردان نباشد عشق پنهان باختن 150شمارهٔ ۱۶۰: چیست دولت صحبت صاحبدلان دریافتن 151شمارهٔ ۱۶۱: عاشقی چیست به جان بندۂ جانان بودن 152شمارهٔ ۱۶۲: ای آرزوی چشمم رویت به خواب دیدن 153شمارهٔ ۱۶۳: در باغ چو بالایت سروی نتوان دیدن 154شمارهٔ ۱۶۴: ملامت می کند دشمن مرا در عشق ورزی ...155شمارهٔ ۱۶۵: عجب باشد تن از جان آفریدن 156شمارهٔ ۱۶۶: تا عقل کل حیران شود برقع زرخیک سو ...157شمارهٔ ۱۶۷: ترک مه پیکر من تا که برفت از بر م ...158شمارهٔ ۱۶۸: ای سواد زلف تو سودای من 159شمارهٔ ۱۶۹: بر کف ماه نیکوان جام چو آفتاب بین 160شمارهٔ ۱۷۰: دارم امید وصل تمنتای من ببین 161شمارهٔ ۱۷۱: حدیث زلف و خال و چشم و ابرو 162شمارهٔ ۱۷۲: کشم نقد جان را به بازار او 163شمارهٔ ۱۷۳: چون منی را کی رسد روی جهان آرای ت ...164شمارهٔ ۱۷۴: پاک چشمانند مرد روی تو 165شمارهٔ ۱۷۵: ای صبا آنچه شنیدی ز لب یار بگو 166شمارهٔ ۱۷۶: می آمد و خلق شهر در پی 167شمارهٔ ۱۷۷: اگر نه روی تو باشد کجا برم دنیی 168شمارهٔ ۱۷۸: بدین ملاحت و حسن و لطافت و معنی 169شمارهٔ ۱۷۹: ماه رویا دوش عزم جام و ساغر کرده ...170شمارهٔ ۱۸۰: باز ای مطرب حدیثی در میان انداختی 171شمارهٔ ۱۸۱: چو بالای تو گر سر وی میان بوستانس ...172شمارهٔ ۱۸۲: گر دلم را اشتیاق روی یاران نیستی 173شمارهٔ ۱۸۳: چون بگذرد به شهر چنین سرو قامتی 174شمارهٔ ۱۸۴: گفت از برای چیدن گل در چمن شدی 175شمارهٔ ۱۸۵: بر دل از زلف چو زنجیر تو دارم بند ...176شمارهٔ ۱۸۶: توبه کردم که نخوانم دگرت ماه و پر ...177شمارهٔ ۱۸۷: شب دوشینه خیالت به عیادت سحری 178شمارهٔ ۱۸۸: ای باد نو بهاری بوی بهشت داری 179شمارهٔ ۱۸۹: ای نسیم سحری هیچ سر آن داری 180شمارهٔ ۱۹۰: ترسا بچه یی ناگه بر کف می گلناری 181شمارهٔ ۱۹۱: خجسته زمانی و خوش روزگاری 182شمارهٔ ۱۹۲: معذورم اگر ورزم سودای چنین یاری 183شمارهٔ ۱۹۳: دیگر نخوانم جان تورا زیرا که از ج ...184شمارهٔ ۱۹۴: بازیچه نیست آخر آیین عشق بازی 185شمارهٔ ۱۹۵: به خوبی ست هر دل نوازی ایازی 186شمارهٔ ۱۹۶: به یک کرشمه توانی که کار ما سازی 187شمارهٔ ۱۹۷: کیست کاین فتنه نشاند که تو می آغا ...188شمارهٔ ۱۹۸: در آرزوی تو گشتم به هر دیار بسی 189شمارهٔ ۱۹۹: نه چنان مست و خرابم ز دو چشم ساقی 190شمارهٔ ۲۰۰: بگذشت بره نظارگان نگذاشت در قالب ...191شمارهٔ ۲۰۱: اکنون که نیست ما را با دوستان وصا ...192شمارهٔ ۲۰۲: ای خواب که می بینمت از بهر خیالی 193شمارهٔ ۲۰۳: مباد دل ز هوای تو یک زمان خالی 194شمارهٔ ۲۰۴: کو جوانی تا فدای عشق خوبان کردمی 195شمارهٔ ۲۰۵: لا از تشنگی بمردم ای آب زندگانی 196شمارهٔ ۲۰۶: الا ای ماه کنعانی برآ از چاه ظلما ...197شمارهٔ ۲۰۷: ای نور دیده و دل از دیدهها نهانی 198شمارهٔ ۲۰۸: بشنو زنی سماعی به زبان بی زبانی 199شمارهٔ ۲۰۹: به جای هر سر مویی گرم بود جانی 200شمارهٔ ۲۱۰: از بهر تو باید مرا زندگانی 201شمارهٔ ۲۱۱: در غیر تم که با خود همراز و همنشی ...202شمارهٔ ۲۱۲: پیک مبارک است نسیم سحر گہی 203شمارهٔ ۲۱۳: ای آفتاب خوبان وی آیت الهی 204شمارهٔ ۲۱۴: می کند بوی تو با باد صبا همراهی 205شمارهٔ ۲۱۵: اثر لطف خدایی که چنین زیبایی 206شمارهٔ ۲۱۶: ای گل از غنچه کی برون آیی 207شمارهٔ ۲۱۷: ای منزل مبارک می بخشیم صفایی 208شمارهٔ ۲۱۸: برای دیدن رویت خوش است بینایی 209شمارهٔ ۲۱۹: دانی چگونه باشد از دوستان جدایی 210شمارهٔ ۲۲۰: گلستانی و ما مستان بویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ