کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یاری که رخش قبله صاحب‌نظران است
    چشم و دل مردم به جمالش نگران است
    خواهم که ببوسم قدمش نیست مجالم
    هر جا که نهم دیده سر تاجوران است
    پیداست که از وصل تو حاصل چه توان یافت
    چون وصل تو را خوی جهان گذران است
    ای باخبرانِ تو همه بی‌خبر از خود
    وین بی‌خبری آرزوی باخبران است
    وصل تو که محبوب‌تر از عمر و جوانی‌ست
    حیف است که او نیز چو عمرم گذران است
    گر چشم تورا میل به خون ریختن ماست
    ما نیز بر آنیم که چشم تو بر آن است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha