کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چشم مستش دوش می‌دیدم به خواب
    کرده بود از ناز آغاز عتاب
    گفت کای مشتاق خوابت می‌برد
    هل یکون النوم بعدی مستطاب
    شرم بادت آن همه دعوی چه بود
    چشم عاشق را بود پروای خواب
    هر که در هجران بیاساید دمی
    جاودان از دوست ماند در حجاب
    خوابم از بهر خیالت آرزوست
    من عتابت را همین دارم جواب
    حال ما دور از تو می‌دانی که چیست
    حال چشم بی‌نصیب از آفتاب
    در فراقت آنچه بر ما می‌رود
    اهل دوزخ را نباشد آن عذاب
    آب حیوانی و ما در آتشیم
    وه که گر بنشانی آن آتش به آب
    بی تو از خوبان نیاساید همام
    تشنه کی سیراب گردد از سراب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha