کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا بیا، که نسیم بهار می‌گذرد

    بیا، که گل ز رخت شرمسار می‌گذرد

    بیا، که وقت بهار است و موسم شادی

    مدار منتظرم، وقت کار می‌گذرد

    ز راه لطف به صحرا خرام یک نفسی

    که عیش تازه کنم، چون بهار می‌گذرد

    نسیم لطف تو از کوی می‌برد هر دم

    غمی که بر دل این جان فگار می‌گذرد

    ز جام وصل تو ناخورده جرعه‌ای دل من

    ز بزم عیش تو در سر خمار می‌گذرد

    سحرگهی که به کوی دلم گذر کردی

    به دیده گفت دلم: کان شکار می‌گذرد

    چو دیده کرد نظر صدهزار عاشق دید

    که نعره می‌زد هر یک که: یار می‌گذرد

    به گوش جان عراقی رسید آن زاری

    از آن ز کوی تو زار و نزار می‌گذرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha