کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بی‌دلی را بی سبب آزرده گیر

    خاکساری را به خاک اسپرده گیر

    خسته‌ای از جور عشقت کشته دان

    واله‌ای از عشق رویت مرده گیر

    گر چنین خواهی کشیدن تیغ غم

    جانم اندر تن چون خون افسرده گیر

    چند خواهی کرد ازین جور و ستم؟

    بی‌دلی از غم به جان آزرده گیر

    برده‌ای، هوش دلم، اکنون مرا

    نیم جانی مانده وین هم برده گیر

    گر بخواهی کرد تیمار دلم

    از غم و تیمار جانم خرده گیر

    ور عراقی را تو ننوازی کنون

    عالمی از بهر او آزرده گیر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha