کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر چه دل خون کنی از خاک درت نگریزیم

    جز تو فریادرسی کو که درو آویزیم؟

    گذری کن، که مگر با تو دمی بنشینیم

    نظری کن که خوشی از سر و جان برخیزیم

    مشت خاکیم به خون جگر آغشته همه

    از چنین خاک درین راه چه گرد انگیزیم؟

    هم بسوزیم ز تاب رخ تو ناگاهی

    همچو پروانه ز شمع ارچه بسی پرهیزیم

    بیم آن است که در خون جگر غرق شویم

    بسکه بر خاک درت خون جگر می‌ریزیم

    تا دل گمشده را بر سر کویت یابیم

    همه شب تا به سحر خاک درت می‌بیزیم

    نیک و بد زان توایم، با دگریمان مگذار

    با تو آمیخته‌ایم، با دگری نامیزیم

    راه ده باز، که نزد تو پناه آوردیم

    بو که از دست عراقی نفسی بگریزیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha