کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مانا دمید بوی گلستان صبح گاه

    کاواز داد مرغ خوش‌الحان صبحگاه

    خوش نغمه‌ای است نغمهٔ مرغان صبح دم

    خوش نعره‌ای است نعرهٔ مستان صبحگاه

    وقتی خوش است و مرغ دل ار نغمه‌ای زند

    زیبد، که باز شد در بستان صبحگاه

    از صد نسیم گلشن فردوس خوشتر است

    بادی که می‌وزد ز گلستان صبحگاه

    در خلد هرچه نسیه تو را وعده داده‌اند

    نقد است این دم آنهمه بر خوان صبحگاه

    خوش مجلسی است: درد ندیم و دریغ یار

    غم میزبان و ما همه مهمان صبحگاه

    جانا، بخور ساز درین بزم، تا مگر

    خوشبو نشد نسیم گلستان صبحگاه

    تا ز آتش فراق دل عاشقی نسوخت

    خوشبو کند بخور تو ایوان صبحگاه

    خواهی چو صبح سر ز گریبان برآوری

    کوته مکن دو دست ز دامان صبحگاه

    باشد که قلب ناسرهٔ تو سره شود

    می‌سنج نقد خویش به میزان صبحگاه

    دامان صبح گیر، مگر سر برآورد

    صبح امید تو ز گریبان صبحگاه

    چون دانه‌ای، دل تو که چون جوز غم شده است

    انداز پیش مرغ خوش الحان صبحگاه

    شب خفته ماند بخت عراقی، از آن سبب

    محروم شد ز روح فراوان صبحگاه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha