کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    پسرا، ره قلندر سزد ار به من نمایی

    که دراز و دور دیدم ره زهد و پارسایی

    پسرا، می مغانه دهی ار حریف مایی

    که نماند بیش ما را سر زهد و پارسایی

    قدحی می مغانه به من آر، تا بنوشم

    که دگر نماند ما را سر توبهٔ ریایی

    می صاف اگر نباشد، به من آر درد تیره

    که ز درد تیره یابد دل و دیده روشنایی

    کم خانقه گرفتم، سر مصلحی ندارم

    قدح شراب پر کن، به من آر، چند پایی؟

    نه ره و نه رسم دارم، نه دل و نه دین، نه دنیی

    منم و حریف و کنجی و نوای بی‌نوایی

    نیم اهل زهد و توبه به من آر ساغر می

    که به صدق توبه کردم ز عبادت ریایی

    تو مرا شراب در ده، که ز زهد تو به کردم

    ز صلاح چون ندیدم جز لاف و خودنمایی

    ز غم زمانه ما را برهان ز می زمانی

    که نیافت جز به می کس ز غم زمان رهایی

    چو ز باده مست گشتم، چه کلیسیا، چه کعبه؟

    چو به ترک خود بگفتم، چه وصال و چه جدایی؟

    به قمارخانه رفتم همه پاکباز دیدم

    چو به صومعه رسیدم همه یافتم دغایی

    چو شکست توبهٔ من، مشکن تو عهد، باری

    به من شکسته دل گو که: چگونه‌ای؟ کجایی؟

    به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند

    که برون در چه کردی، که درون خانه آیی؟

    در دیر می‌زدم من، ز درون صدا بر آمد

    که: درآی، ای عراقی، که تو خود حریف مایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha