کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سحرگه بر در راحت سرایی

    گذر کردم شنیدم مرحبایی

    درون رفتم، ندیمی چند دیدم

    همه سر مست عشق دلربایی

    همه از بیخودی خوش وقت بودند

    همه ز آشفتگی در هوی و هایی

    ز رنگ نیستی شان رنگ و بویی

    ز برگ بی‌نوایی‌شان نوایی

    ز سدره برتر ایشان را مقامی

    ورای عرش و کرسی متکایی

    نشسته بر سر خوان فتوت

    بهر دو کون در داده صلایی

    نظر کردم، ندیدم ملک ایشان

    درین عالم، به جز تن، رشته‌تایی

    ز حیرت در همه گم گشته از خود

    ولی در عشق هر یک رهنمایی

    مرا گفتند: حالی چیست؟ گفتم:

    چه پرسی حال مسکین گدایی؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha