کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    زهی! جمال تو رشک بتان یغمایی

    وصال تو هوس عاشقان شیدایی

    عروس حسن تو را هیچ در نمی‌یابد

    به گاه جلوه‌گری دیدهٔ تماشایی

    بدین صفت که تویی بر جمال خود عاشق

    به غیر خود، نه همانا، که روی بنمایی

    حجاب روی تو هم روی توست در همه حال

    نهانی از همه عالم، ز بسکه پیدایی

    بهر چه می‌نگرم صورت تو می‌بینم

    ازین میان همه در چشم من تو می‌آیی

    همه جهان به تو می‌بینم و عجب نبود

    ازان سبب که تویی در دو دیده بینایی

    ز رشک تا نشناسد تو را کسی، هر دم

    جمال خود به لباس دگر بیارایی

    تو را چگونه توان یافت؟ در تو خود که رسد؟

    که هر نفس به دگر منزل و دگر جایی

    عراقی از پی تو دربه در همی گردد

    تو خود مقیم میان دلش هویدایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha