کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دل، بنشین چو سوکواری

    کان رفت که آید از تو کاری

    وی دیده ببار اشک خونین

    بی کار چه مانده‌ای تو، باری؟

    وی جان، بشتاب بر در دوست

    چون نیست جز اوت هیچ یاری

    گو: آمده‌ام به درگه تو

    تا در نگری به دوستداری

    گر بپذیرم: اینت دولت

    ور رد کنی، اینت خاکساری

    نومید چگونه باز گردد

    از درگه تو امیدواری؟

    یاد آر ز من، که بودم آخر

    در بندگی تو روزگاری

    چون از تو جدا فکندم ایام

    ناکام شدم به هر دیاری

    بی‌روی تو هر گلی که دیدم

    در دیدهٔ من خلید خاری

    بی‌بوی خوشت نیایدم خوش

    بوی خوش هیچ نوبهاری

    بی دوست، که را خوش آید آخر

    بوی گل و رنگ لاله زاری؟

    و اکنون که ز جمله ناامیدم

    بی روی تو نیستم قراری

    دریاب، که مانده‌ام به ره در

    در گردن من فتاده باری

    بشتاب، که بر درت گدایی است

    مانا که عراقی است، آری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha