کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟

    گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟

    نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی

    گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی

    گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو

    من به جان آمدم، اینک تو چرا می‌نایی؟

    بس که سودای سر زلف تو پختم به خیال

    عاقبت چون سر زلف تو شدم سودایی

    همه عالم به تو می‌بینم و این نیست عجب

    به که بینم؟ که تویی چشم مرا بینایی

    پیش ازین گر دگری در دل من می‌گنجید

    جز تو را نیست کنون در دل من گنجایی

    جز تو اندر نظرم هیچ کسی می‌ناید

    وین عجب تر که تو خود روی به کس ننمایی

    گفتی: «از لب بدهم کام عراقی روزی»

    وقت آن است که آن وعده وفا فرمایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha