کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه کنم که دل نسازم هدف خدنگ او من؟

    به چه عذر جان نبخشم به دو چشم شنگ او من؟

    به کدام دل توانم که تن از غمش رهانم؟

    به چه حیله واستانم دل خود ز چنگ او من؟

    چو خدنگ غمزهٔ او دل و جان و سینه خورده

    پس ازین دگر چه بازم به سر خدنگ او من؟

    ز غمش دو دیده خون گشت و ندید رنگ او چشم

    نچشیده طعم شکر ز دهان تنگ او من

    دل و دین به باد دادم به امید آنکه یابم

    خبری ز بوی زلفش، اثری ز رنگ او من

    چو نهنگ بحر عشقش دو جهان بدم فرو برد

    به چه حیله جان برآرم ز دم نهنگ او من؟

    لب او چو شکر آمد، غم عشق او شرنگی

    بخورم به بوی لعلش، چو شکر شرنگ او من

    به عتاب گفت: عراقی، سر صلح تو ندارم

    همه عمر صلح کردم به عتاب و جنگ او من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha