کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نگارا، بی‌تو برگ جان ندارم

    سر کفر و غم ایمان ندارم

    به امید خیالت می‌دهم جان

    وگرنه طاقت هجران ندارم

    مرا گفتی که: فردا روز وصل است

    امید زیستن چندان ندارم

    دلم دربند زلف توست، ورنه

    سر سودای بی‌پایان ندارم

    نیاید جز خیالت در دل من

    بخر یوسف، سر زندان ندارم

    غمت هر لحظه جان می‌خواهد از من

    چه انصاف است؟ چندین جان ندارم

    خیالت با دل من دوش می‌گفت

    که: این درد تو را درمان ندارم

    لب شیرین تو گفتا: ز من پرس

    که من با تو بگویم کان ندارم

    وگر لطف خیال تو باشد

    عراقی را چنین حیران ندارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha