کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مرا جز عشق تو جانی نمی‌بینم نمی‌بینم

    دلم را جز تو جانانی نمی‌بینم نمی‌بینم

    ز خود صبری و آرامی نمی‌یابم نمی‌یابم

    ز تو لطفی و احسانی نمی‌بینم نمی‌بینم

    ز روی لطف بنما رو، که دردی را که من دارم

    بجز روی تو درمانی نمی‌بینم نمی‌بینم

    بیا، گر خواهیم دیدن که دور از روی خوب تو

    بقای خویش چندانی نمی‌بینم نمی‌بینم

    بگیر، ای یار، دست من، که در گردابی افتادم

    که آن را هیچ پایانی نمی‌بینم نمی‌بینم

    ز راه لطف و دلداری، بیا، سامان کارم کن

    که خود را بی تو سامانی نمی‌بینم نمی‌بینم

    عراقی را به درگاهت رهی بنما، که در عالم

    چو او سرگشته حیرانی نمی‌بینم نمی‌بینم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha