شیخ فخرالدین عراقی
غزلیات
غزل شماره ۱۸۵: مرا جز عشق تو جانی نمیبینم نمیبینم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مرا جز عشق تو جانی نمی بینم نمی بینم دلم را جز تو جانانی نمی بینم نمی بینم ز خود صبری و آرامی نمی یابم نمی یابم ز تو لطفی و احسانی نمی بینم نمی بینم ز روی لطف بنما رو، که دردی را که من دارم بجز روی تو درمانی نمی بینم نمی بینم بیا، گر خواهیم دیدن که دور از روی خوب تو بقای خویش چندانی نمی بینم نمی بینم بگیر، ای یار، دست من، که در گردابی افتادم که آن را هیچ پایانی نمی بینم نمی بینم ز راه لطف و دلداری، بیا، سامان کارم کن که خود را بی تو سامانی نمی بینم نمی بینم عراقی را به درگاهت رهی بنما، که در عالم چو او سرگشته حیرانی نمی بینم نمی بینم شیخ فخرالدین عراقی