کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از غم عشقت جگر خون است باز

    خود بپرس از دل که او چون است باز؟

    هر زمان از غمزهٔ خونریز تو

    بر دل من صد شبیخون است باز

    تا سر زلف تو را دل جای کرد

    از سرای عقل بیرون است باز

    حال دل بودی پریشان پیش ازین

    نی چنین درهم که اکنون است باز

    از فراق تو برای درد دل

    صد بلا و غصه معجون است باز

    تا جگر خون کردی، ای جان، ز انتظار

    روزی دل، بی‌جگر خون است باز

    از برای دل ببار، ای دیده خون

    زان که حال او دگرگون است باز

    گر چه می‌کاهد غم تو جان و دل

    لیک مهرت هر دم افزون است باز

    من چو شادم از غم و تیمار تو

    پس عراقی از چه محزون است باز؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha