کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تماشا می‌کند هر دم دلم در باغ رخسارش

    به کام دل همی نوشد می لعل شکر بارش

    دلی دارم، مسلمانان، چو زلف یار سودایی

    همه در بند آن باشد که گردد گرد رخسارش

    چه خوش باشد دل آن لحظه! که در باغ جمال او

    گهی گل چیند از رویش، گهی شکر ز گفتارش

    گهی در پای او غلتان چو زلف بی‌قرار او

    گه‌از خال لبش سرمست همچون چشم خونخوارش

    از آن خوشتر تماشایی تواند بود در عالم

    که بیند دیدهٔ عاشق به خلوت روی دلدارش؟

    چنان سرمست شد جانم ز جام عشق جانانم

    که تا روز قیامت هم نخواهی یافت هشیارش

    بهار و باغ و گلزار عراقی روی جانان است

    ز صد خلد برین خوشتر بهار و باغ و گلزارش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha