کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یاران، غمم خورید، که غمخوار مانده‌ام

    در دست هجر یار گرفتار مانده‌ام

    یاری دهید، کز در او دور گشته‌ام

    رحمی کنید، کز غم او زار مانده‌ام

    یاران من ز بادیه آسان گذشته‌اند

    من بی‌رفیق در ره دشوار مانده‌ام

    در راه باز مانده‌ام، ار یار دیدمی

    با او بگفتمی که: من از یار مانده‌ام

    دستم بگیر، کز غمت افتاده‌ام ز پای

    کارم کنون بساز، که از کار مانده‌ام

    وقت است اگر به لطف دمی دست گیریم

    کاندر چه فراق نگونسار مانده‌ام

    ور در خور وصال نیم مرهمی فرست

    از درد خویشتن، که دل‌افگار مانده‌ام

    دردت چو می‌دهد دل بیمار را شفا

    من بر امید درد تو بیمار مانده‌ام

    بیمار پرسش از تو نیاید، به درد گو:

    تا باز پرسدم، که جگرخوار مانده‌ام

    مانا که بر در تو عراقی عزیز نیست

    کز صحبتش همیشه چنین خوار مانده‌ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha