کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای امید جان، عنایت از عراقی وامگیر

    چاره ساز آن را که از تو نیستش یک دم گزیر

    مانده در تیه فراقم، رهنمایا، ره نمای

    غرقهٔ دریای هجرم، دستگیرا، دست گیر

    در دل زارم نظر کن، کز غمت آمد به جان

    چاره کن، جانا، که شد در دست هجرانت اسیر

    سوی من بنگر، که عمری بر امید یک نظر

    مانده‌ام چون خاک بر خاک درت خوار و حقیر

    از تو بو نایافته، نه راحتی دیده ز عمر

    ساخته با درد بی‌درمان تو، مسکین فقیر

    دل که سودای تو می‌پخت آرزویش خام ماند

    کو تنور آرزو تا اندر او بندم فطیر؟

    دایهٔ مهرت به شیر لطف پرورده است جان

    شیرخواره چون زید، کش باز گیرد دایه شیر؟

    ز آفتاب مهر بر دل سایه افگن، تا شود

    در هوای مهر روی تو چو ذره مستنیر

    گر فتد بر خاک تیره پرتو عکس رخت

    گردد اندر حال هر ذره چو خورشید منیر

    وز نسیم لطف تو بر آتش دوزخ وزد

    خوشتر از خلد برین گردد درک‌های سعیر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha