کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر درت افتاده‌ام خوار و حقیر

    از کرم، افتاده‌ای را دست گیر

    دردمندم، بر من مسکین نگر

    تا شود درد دلم درمان پذیر

    از تو نگریزد دل من یک زمان

    کالبد را کی بود از جان گزیر؟

    دایهٔ لطفت مرا در بر گرفت

    داد جای مادرم صد گونه شیر

    چون نیابم بوی مهرت یک نفس

    از دل و جانم برآید صد نفیر

    دل، که با وصلت چنان خو کرده بود

    در کف هجرت کنون مانده است اسیر

    باز هجرت قصد جانم می‌کند

    کشته‌ای را بار دیگر کشته گیر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha