کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ناگه بت من مست به بازار برآمد

    شور از سر بازار به یکبار برآمد

    بس دل که به کوی غم او شاد فروشد

    بس جان که ز عشق رخ او زار برآمد

    در صومعه و بتکده عشقش گذری کرد

    مؤمن ز دل و گبر و ز زنار برآمد

    در کوی خرابات جمالش نظر افگند

    شور و شغبی از در خمار برآمد

    در وقت مناجات خیال رخش افروخت

    فریاد و فغان از دل ابرار برآمد

    یک جرعه ز جام لب او می‌زده‌ای یافت

    سرمست و خرامان به سر دار برآمد

    در سوخته‌ای آتش شمع رخش افتاد

    از سوز دلش شعلهٔ انوار برآمد

    باد در او سر آتش گذری کرد

    از آتش سوزان گل بی خوار برآمد

    ناگاه ز رخسار شبی پرده برانداخت

    صد مهر ز هر سو به شب تار برآمد

    باد سحر از خاک درش کرد حکایت

    صد نالهٔ زار از دل بیمار برآمد

    کی بو که فروشد لب او بوسه به جانی؟

    کز بوک و مگر جان خریدار برآمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha