کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صبا وقت سحر گویی ز کوی یار می‌آید

    که بوی او شفای جان هر بیمار می‌آید

    نسیم خوش مگر از باغ جلوه می‌دهد گل را

    که آواز خوش از هر سو ز خلقی زار می‌آید

    بیا در گلشن ای بی‌دل، به بوی گل برافشان جان

    که از گلزار و گل امروز بوی یار می‌آید

    گل از شادی همی خندد، من از غم زار می‌گریم

    که از گلشن مرا یاد از رخ دلدار می‌آید

    ز بستان هیچ در چشمم نمی‌آید، مگر آبی

    که در چشمم ز یاد او دمی صدبار می‌آید

    اگر گلزار می‌آید کسی را خوش، مرا باری

    نسیم کوی او خوشتر ز صد گلزار می‌آید

    مرا چه از گل و گلزار؟ کاندر دست امیدم

    ز گلزار وصال یار زخم خار می‌آید

    عراقی خسته دل هردم ز سویی می‌خورد زخمی

    همه زخم بلا گویی برین افگار می‌آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha