کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای دل، چو در خانهٔ خمار گشادند

    می‌نوش، که از می گره کار گشادند

    در خود منگر، نرگس مخمور بتان بین

    در کعبه مرو، چون در خمار گشادند

    از خود بدرآ، در رخ خوبان نظری کن

    در خان منشین چون در گلزار گشادند

    بنگر که: دو صد مهر به یک ذره نمودند

    از یک سر مویی که ز رخسار گشادند

    تا باز گشادند سر زلف ز رخسار

    از روی جهان زلف شب تار گشادند

    تا مهر گیاهی ز گل تیره برآید

    بر روی زمین چشمهٔ انوار گشادند

    تا لاله رخی در چمن آید به تماشا

    از چهرهٔ گل پردهٔ زنگار گشادند

    از پرتو مل پردهٔ خورشید دریدند

    وز خندهٔ گل مبسم اشجار گشادند

    تا کرد نسیم سحر آفاق معطر

    در هر چمنی طبلهٔ عطار گشادند

    مانا که صبا کرد پریشان سر زلفین

    کز بوی خوشش نافهٔ تاتار گشادند

    در گوش دلم گفت صبا دوش: عراقی

    در بند در خود، که در یار گشادند

    چشم سر اغیار ببستند ز غیرت

    آنگاه در مخزن اسرار گشادند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha