کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بیا، کاین دل سر هجران ندارد

    بجز وصلت دگر درمان ندارد

    به وصل خود دلم را شاد گردان

    که خسته طاقت هجران ندارد

    بیا، تا پیش روی تو بمیرم

    که بی‌تو زندگانی آن ندارد

    چگونه بی‌تو بتوان زیست آخر؟

    که بی‌تو زیستن امکان ندارد

    بمردم ز انتظار روز وصلت

    شب هجران مگر پایان ندارد؟

    بیا، تا روی خوب تو ببینم

    که مهر از ذره رخ پنهان ندارد

    ز من بپذیر، جانا، نیم جانی

    اگر چه قیمت چندان ندارد

    چه باشد گر فراغت والهی را

    چنین سرگشته و حیران ندارد؟

    وصالت تا ز غم خونم نریزد

    عراقی را شبی مهمان ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha